پاسخ به چند پرسش درباره امام زمانعلیهالسلام *
·آیا زمان ظهور امام زمانعلیهالسلام مشخص است و اگر چنین است تقاضای تعجیل چه معنایی دارد؟
oزمان ظهور امام زمانعلیهالسلام نزد خداوند مشخص است؛ اما نزد دیگران مشخص نیست. کسی که آن زمان را تعیین کند، در روایات ائمه اطهارعلیهمالسلام تکذیب شده است.
به چند نمونه از این روایات اشاره میشود:
ابو بصیر میگوید: از امام صادقعلیهالسلام در باره [زمان ظهور] حضرت قائمعلیهالسلام سؤال کردم؛ ایشان فرمود: «کَذَبَ الْوَقَّاتُونَ إِنَّا أهْلُ بَیْتٍ لَا نُوَقِّتُ؛ (2) کسانی که زمان ظهور را تعیین میکنند دروغ میگویند. ما اهل بیت، وقت، تعیین نمیکنیم.»
ابو علی محمد بن همام میگوید طی نامهای از ناحیه مقدسه سؤال کردم: «ظهور فرج کی خواهد بود؟» پس [از جانب حضرت قائمعلیهالسلام] توقیع بیرون آمد که «تعیینکنندگان وقت، دروغ میگویند.» (3)
اما در پاسخ این سؤال که «اگر نزد خداوند، زمان آن تعیین شده باشد و خداوند میداند که فلان روز و سال، آن حضرت ظهور خواهد کرد، در این صورت، دعا برای تعجیل چه معنا دارد؟ آیا دعا، برای تعجیل اثر دارد یا نه؟» باید گفت:
تعدد همسران پیامبر صلی الله علیه و آله
در آستانه قرن هجدهم، برخی از نویسندگان متعصّب مسیحی مبارزه جدیدی را بر ضدّ اسلام آغاز کردند. آنها با انتشار کتابهایی که مملوّ از دروغ و نسبتهای ناروا به پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه وآله بود، تصمیم داشتند مردم را از توجّه به آیین اسلام منصرف و نسبت به پیشوای بزرگ آن، حضرت محمّدصلی الله علیه وآله بدبین سازند.
از جمله شبهات آنان مسئله تعدّد همسران پیامبرصلی الله علیه وآله بود که آن را دستاویزی برای خدشه دار کردن چهره پاک و معصوم ایشان قرار دادند و از این رهگذر، سخنان ناروایی به وی نسبت دادند. یکی از نویسندگان این شبهه را چنین القاء کرده است:
«وی پیرو هوا و هوس بود و با اینکه به پیروانش دستور میداد بیش از چهار زن دائمی اختیار نکنند، خودش زنان بیشتری داشت.» (1)
مسلّم است این گونه سخنان واهی نزد کسی که معتقد به عصمت انبیاءعلیهم السلام میباشد، نادرست و نامعقول است.
اکنون که در سال پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله قرار گرفته ایم، شایسته است پاسخی متقن و استوار به این شبهه ارائه شود. پرسش اساسی این است:
انگیزه پیامبرصلی الله علیه وآله از تعدّد همسران، چه بود؟
در پاسخ به این پرسش، نکاتی بیان میشود:
1. آن حضرت تا سن 25 سالگی در جامعهای پر از فساد، هیچ گونه ارتباط جنسی نداشته و در طهارت کامل زیسته است.
2. تاریخ نویسان منصف و بیطرف ....
در چند سدة اخیر شاهد تحولات عظیمی در غرب بودهایم که امروزه در سراسر دنیا تقریباً جنبه همگانی یافته است. تا اواخر قرن نوزدهم، غریبان در تکاپوی گذار به دنیایی بودند که از آن به «نوسازی» یا «مدرنیزاسیون» تعبیر میکردند، اما از قرن بیستم به بعد، آنان سایر ملل جهان را به پذیرش و التزام به فرهنگ و تمدن غربی فرا خواندند؛ به گونهای که در اذهان بسیاری از ملل غیر غربی، غربی شدن به مثابه الگوی توسعه و ترقی معرفی شد. امروز کمتر کشوری را میتوان یافت که خود را عضوی از این دنیای مدرن احساس نکند، با این تفاوت که دنیای مدرن جهان طبقهبندی شدهای است که به درجه یک، دو و سه یا جهان پیشرفته، در حال توسعه و توسعه نیافته تقسیمبندی شده است و هر یک از کشورها بر اساس معادلات غربیها سهمی از این درجه را به خود اختصاص دادهاند.
در این میان، انقلاب اسلامی ایران رویدادی است که با انقلابهای مدرن دنیا تفاوتی بنیادین دارد و خود را عضوی از این جهان تقسیمبندی شدة مغرب نمیداند؛ زیرا خواهان طی شدن فرایندی است که نتیجه آن عینیت یافتن حیات معنوی است. چنین آرمانی در تقابل جدی با خواست نهایی مدرنیته است که در پی زیست مادی عاری از معنویت است.
نا گفته پیدا است که جهان غرب به آسانی این ایده را نمیپسندد و با تمام توان در پییکته کردن نسخة از پیش نوشته خود برای کشورمان میباشد. البته برنامه غربی شدن در ایران پیش از انقلاب اسلامی آمرانه و عریان به مورد اجرا در آمده بود، اما پس از انقلاب اسلامی اهداف خود را به نوعی پنهان بر بدنه اجتماعی تحمیل کرد و بسیاری از روشنفکران اعم از دینی و لائیک، امروزه به دنبال نوسازی پنهان هستند و از بسیاری از اقداماتی که زنان پس از انقلاب برای دستیابی به حقوق به اصلاح مشروعهشان انجام دادهاند، به عنوان پروژه نوسازی یاد میکنند. در این بسیاری از معضلات اجتماعی و فرهنگی به وجود آمده نیز معلول همین برنامه نوسازی است که به دلیل وضعیت پنهان آن، به ساختارها و نهادهای سنتی نسبت داده میشود.
انتخابات در تفکر قرآنی
یکم: اعضای جامعه اسلامی که به عنوان «مؤمنین» شناخته میشوند و نیازی به عنوان «شهروند» ندارند، همواره با ایمان، حاکم و سرپرست خویش را بر میگزینند. نه تنها ایمان پذیرش فکری وجود خداست، بلکه مؤمن یک جا، نظام عقیدتی، نظام سیاسی، و نظام حقوقی حاکم بر زندگی خویش را با معیار الهی انتخاب میکند.
ایمان فقط تحوّلی از مقولة شناخت و باور در زندگی انسان نیست؛ مجموعهای از شناخت، باور، محبّت و عمل است.
مؤمن، خدا را میشناسد، باور دارد، و به او محبت میورزد. او را به عنوان ولی و حاکم و سرپرست شایستة انسان و جهان میشناسد و تنها او و نمایندگان او را به عنوان حاکمان مشروع و مفید در زندگی اجتماعی پذیر است.
«اَللهُ وَلِی الَّذینَ آمَنُوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النُّورِ»؛ (1) «خداوند ولی کسانی است که ایمان آوردند. آنهارا از تاریکیها به سوی نور میبرند.»
دوم: پذیرش و گزینش افراد و اشخاصی در برابر خدا و در کنار او بدون اذن الهی، و قبول فرمان و سلطة آنان بدون دستور خداوند، نوعی شرک است که با ایمان همخوانی ندارد و عامل تسلط شیطان بر زندگی انسانهاست. «اِنَّما سُلطانُهُ عَلَی الَّذینَ یَتَوَلَّونَهُ وَ الَّذینَ هُم بِهِ مُشرِکونَ؛» (2) «تسلط او (شیطان) تنها بر کسانی است که او را به سرپرستی خود برگزیدهاند، و آنها که نسبت به خدا شرک می-ورزند.»
سوم: انتخاب رئیس جمهور و ...
چرا امیرالمؤمنینعلیهالسلام با علم به شهادت به مسجد رفتند؟
سوال
چرا حضرت علیعلیهالسلام با علم به کشته شدن، به مسجد رفتند و امام حسینعلیهالسلام با علم به شهادت راهی کربلا شدند، و دیگر معصومانعلیهمالسلام عالماً سَم نوشیدند؟
پرسش فوق از پرسشهایی است که در طول تاریخ اسلام، خصوصاً در میان شیعیان مطرح بوده و در عصر ما به جهت شبهه پراکنی مخالفان، خصوصاً وهابیان با شدّت بیشتری مطرح شده است.
ابتدا لازم است اشاره شود علوم و آگاهی معصومینعلیهمالسلام بر دو قسم است: نخست، علوم و دانشهایی که از راههای عادّی؛ یعنی کسبی بدست میآورند که در این نوع علم با مردم دیگر فرقی ندارند. و دیگر، علوم الهی و لدنّی که از طریق وحی، الهام، اشراقات درونی و... به آنها داده شده است. این نوع علوم آثار خاص و ویژهای دارد که به آن اشاره خواهد شد.
از اینجا روشن میشود که علوم غیبی معصومینعلیهمالسلام از نوع علم ذاتی آنان نیست؛ بلکه علمی اعطائی از ناحی? خداوند است و نحو? استفاده از آن شرایط خاص و ویژهای دارد.
پاسخ اول..
برخوردهای دوگانه مامون پس از ولایتعهدی امام رضا علیهالسلام
درآمد:
در دوران خلافت مامون عباسی آشفتگیهای سیاسی و امنیتی آنچنان بالا گرفته بود که مامون را به شدت نگران ساخت. زیرا پی آمدهای کشته شدن امین و شورشهای پی درپی گروههای مختلف،
فساد و غارت اموال مسلمانان توسط گروهی وابسته به عباسیان و ظلم و فشار بیش از حد بر قاطبه مردم، پیوسته به جو پرالتهاب دامن میزد.
بدین جهت مامون مدتها در پی چاره جویی و گشودن گره کار بود تا به این نتیجه رسید که برای مسلط شدن بر اوضاع کشور و خواباندن بسیاری از فتنهها و شورشها، از چهره پاک و مقدس امام رضا
علیه السلام آن هم به طرز ماهرانهای استفاده کند. با دعوت کردن از امام و جلب او به مرو مساله خلافت و ولایتعهدی را به آن حضرت پیشنهاد و در ظاهر واگذار کند.
از این روی عدهای را به مدینه فرستاد و از امام دعوت رسمی به عمل آورد. اما حضرت چون میدانست که مامون در پی تحقق اهداف خود است دعوت او را رد کرد و به هیچ وجه حاضر به رفتن نشد اما
با اصرار و پافشاری نمایندگان اعزامی مامون، حضرت از روی ناچاری و اکراه مدینه را به قصد مرو ترک کرد.
1. در کنار علما
شیخ شرف الدین درگزینی از مولانا عضد الدین ایجی (دانشمند معروف) پرسید: خدای تعالی در کجای قرآن از من نام برده است؟ مولانا پاسخ داد: در کنار علما: «... قُلْ هَلْ یسْتَوی الّذینَ یعْلَمونَ وَالّذینَ لا یعْلْمونَ...»؛ (1) «آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند برابرند...»
2. سوره فیل
شخصی در نماز جماعت حاضر شد و امام جماعت سوره بقره را میخواند. آن شخص خسته شد و نماز را فرادا خواند و پی کار خود رفت. روز بعد در نماز جماعت حاضر شد و امام سوره فیل خواند. نمازگزار گفت : پناه بر خدا! من که نتوانستم بر سوره بقره صبر کنم، چطور به سوره فیل توانم ایستاد؟
3. وزیر مأمون
روزی ابوالعینا به احمد بن ابی داود که وزیر مأمون بود، از دشمنانش که در آزار او دست به یکی کرده بودند، شکایت برد. احمد گفت: «یدُاللَّهَ فَوْقَ أیدیهِمْ...»؛ (2) «دست خدا بالای دست آنهاست.» ابوالعینا گفت: مکر و حیلههای آنان نیز عظیم است. احمد گفت: «... وَلا یحیقُ الْمَکْرُ السّیئی إلّا بِأهْلِهَ...» (3) ؛ «اما این نیرنگهای بد تنها دامان صاحبانش را میگیرد.»
عالم ذر
سؤال: عالم ذر چیست؟ و در کجا است؟
پاسخ: در قرآن مجید سخن از یک پیمان، عهد، میثاق و گواهی به میان آمده است که خداوند از انسانها گرفته است. روشنترین آیهای که بر این حقیقت دلالت دارد، آیة 172 سورة اعراف است که به «آیة ذر» معروف شده است. این آیه دقیقترین معنی و شگفتترین نظم را دارد. [1] آیات دیگری نیز مفسر همین حقیقت معرفی شدهاند. [2]
خداوند در قرآن میفرماید: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلینَ»؛ [3] «به یاد آور زمانی را که پروردگارت از پشت [و صلب] فرزندان آدم، ذریة آنها را بر گرفت و آنان را گواه بر خویشتن ساخت [و فرمود] : آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری، گواهی میدهیم. [چرا چنین کرد؟] برای اینکه در روز رستاخیز نگویید ما از این غافل بودیم.»
از آنجا که در این آیه سخن از ذریه (فرزندان خردسال) آدم ـ علیه السلام ـ به میان آمده، از این آیه به «آیه ذر» یاد میکنند و به خاطر کلمة «ألست» به «پیمان ألست» معروف است. همچنین لفظ ذریه در قرآن نوزده بار وارد شده که درتمام موارد نسل انسان مراد است. [4]
در تفسیر این آیه دربارة اینکه عالم ذر چگونه، در کجا و حضور فرزندان آدم ـ علیه السلام ـ چگونه بوده، احادیث و به دنبال آن سخن دانشمندان گوناگون است.
در اینجا به بیان دو دیدگاه بسنده میشود:
اول. منظور از این عالم و این پیمان «عالم استعدادها» و «پیمان فطرت» است؛ به این معنی که هر گاه فرزندان آدم به صورت نطفه از صلب (پشت و کمر) پدران به رحم مادران که بیش از یک ذره نیستند، منتقل میشوند، خداوند استعداد و آمادگی فهم و شناخت ربوبیت و توحید را به آنها میدهد؛ یعنی هم در نهاد و فطرتشان این سرّ الهی به صورت یک حس درون ذاتی به ودیعه گذارده میشود و هم در عقل و خردشان به صورت یک حقیقت خود آگاه.
خداوند در طول زندگی دنیایی آثار صنع و نشانههای یگانگی خود را به انسان نشان میدهد و آنان را بر این امر گواه میگیرد. گویا میفرماید: «أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ» و انسانها با زبان حال پاسخ میدهند: «بَلی شَهِدْنا» پس در اینجا پیمان تکوینی است و سخن گفتن مانند خبر دادن رنگ رخساره از وضعیت درونی شخص است. [5]
بنا بر این بیان، مراد از عالم ذر همان فطرت انسانی است. انسانهای بدوی و متکامل در این احساس مشترکند که همه مربوب و خداوند ربّ آنهاست. [6]
پس انسانها هرگز از این پیمان و شناخت غافل نبوده و نیستند؛ لذا خداوند در قیامت علیه همة انسانها احتجاج میکند. برخی روایات موافق این نظر است. [7]
دوم. مرحوم علامه طباطبایی نظریة خویش را این گونه تبیین میکند: «عالم «ذر» روح این عالم است که آن را «عالَم غیب» نیز میگویند. توضیح اینکه هر موجودی دو وجه (صورت و جنبه) دارد: وجهی به سوی خدا که زمان و تدریج در آن راه ندارد و وجهی به سوی دیگر که در آن تدریج و زمان راه دارد. خداوند متعال میفرماید: «إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ کُنْ فَیکُون »؛ [8] « [خداوند] وقتی بخواهد چیزی را ایجاد کند، به آن میگوید: موجود شو! بیدرنگ به وجود میآید..» «کُن» هم امر (دستور) است و هم مخاطب درست کن. پس کلمة «کُن» از طرفی وجود شیء و از طرفی ایجاد شیء است و این موجود منبسط یک وجهالی الله دارد که عالم ذرّ است و همان موجود یک وجه دیگر دارد که همین دنیای ظاهر است. بنابراین، عالم ذرّ این عالم مسلوب نیست.» [9]
میتوان ریشههای سخن علامه طباطبایی را در تفسیر کنز الدقایق پیدا کرد. [10]
پیمان از چه بود؟
از آیة ذر به دست میآید که مفاد پیمان گواهی بر پذیرش پروردگار «ألَسْتُ بِرَبِّکُمْ » [11] و بر پذیرش توحید بوده است «أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَکَ آباؤُنا » [12] و برخی روایات این پیمان را به فطرت نیز میکشانند: « اَلدِینُ الْحَنِیفُ وَ الْفِطْرَةُ وَ صِبْغَةُ اللَّهِ وَ التَّعْرِیفُ فِی الْمِیثَاقِ؛ [13] دین حنیف و فطرت و صبغة الله و تعریف همان است که [خدا] در میثاق [یعنی در پیمانی که خدا با روح بشر بسته، بشر را با آن آشنا کرده] است..» [14] روایاتی نیز اعتراف به نبوت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و امامت حضرت علی ـ علیه السلام ـ را جزء پیمان عالم ذر معرفی میکنند. [15]
پیمان برای چه بود؟
از آیة ذر دو هدف اصلی برای این پیمان به دست میآید:
الف. حجت بر انسانها تمام شود تا در رستاخیز نگویند: ما از موضوع شناخت خدا بیخبر بودیم و لذا کافر شدیم؛ «أَنْ تَقُولُوا یوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلینَ »؛ [16]
ب. حجت بر انسانها تمام شود تا در رستاخیز نگویند: پدران ما بت پرست بودند و ما هم فرزندان همان پدران هستیم و چارهای جز تبعیت از آنها نداشتیم؛ «أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَکَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ کُنَّا ذُرِّیةً مِنْ بَعْدِهِمْ...» [17]
· پاورقــــــــــــــــــــی
[1] . المیزان، محمد حسین طباطبایی، چاپ پنجم، مؤسسه اعلمی، بیروت، ج 8، ص 306.
[2] . مانند: اعراف / 102 و حدید / 8. ر. ک: تفسیر نمونه، زیر نظر ناصر مکارم شیرازی، دار الکتب، ج 23، ص 317 و ج 6، ص 276.
[3] . اعراف / 172.
[4] . منشور جاوید، جعفر سبحانی، چاپ فرهنگ، اصفهان، ج 2، ص 63.
[5] . کنز الدقایق، میرزا محمد مشهدی، تحقیق مجتبی عراقی، چاپ اول، ج 3، ص 742؛ المیزان، ج 8، ص 310.
[6] . المیزان، ج 8، ص 308؛ فطرت، مرتضی مطهری، چاپ دوم، انتشارات صدرا، ص 181؛ تفسیر نمونه، ج 17، ص 455.
[7] . ابن سنان از امام صادق ـ علیه السلام ـ از فطرة لله پرسید. امام فرمود: « هِی الْإِسْلَامُ فَطَرَهُمُ اللَّهُ حِینَ أَخَذَ مِیثَاقَهُمْ عَلَی التَّوْحِیدِ فَقَالَ: «أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ» وَ فِیهِ الْمُؤْمِنُ وَ الْکَافِرُ؛ فطرت الله اسلام است که خداوند هنگام پیمان گرفتن آنان را بر فطرت توحید آفرید و فرمود: آیا پروردگار شما نیستم؟ در آنجا کافر و مؤمن حضور داشت..» البرهان، ج 3، ص 236.
و امام باقر ـ علیه السلام ـ آیة ذر را با حدیث «کل مولود یولد علی الفطره» تفسیر کردهاند. مختصر بصائر الدرجات، ص 161.
[8] . یس / 82.
[9] . در محضر علامه طباطبایی، محمد حسین رخ شاد، چاپ اول، نهاوندی، صص 42 ـ 43.
[10] . کنز الدقایق، ج 3، ص 742.
[11] . اعراف / 172.
[12] . همان / 172.
[13] . بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، چاپ دوم، مؤسسه الوفاء، بیروت، ج 3، ص 276.
[14] . فطرت، شهید مطهری، ص 27.
[15] . البرهان، ج 3، صص 238 ـ 239 و جهت مطالعة بیشتر ر. ک: التبیان فی تفسیر القرآن، شیخ طوسی، چاپ اول، مکتب اعلام، قم، ج 5، صص 26 ـ 30؛ روض الجنان و روح الجنان، ابوالفتوح رازی تصحیح یاحقی، چاپ دوم، آستان قدس، ج 9، صص 5 ـ 10؛ منشور جاوید، استاد جعفر سبحانی، چاپ سوم، توحید، قم، ج 2، صص 61 ـ 82.
[16] . اعراف / 172.
[17] . همان / 173.
قرائتی از قرائتی
زهرا بِن عباس (1) یکی از مبلغان فرهیختهای که طی سالیان دراز از بازگو کردن معارف قرآن و اسلام به زبان ساده و گویا دریغ نورزیده و چهره آشنای پیر و جوان، کودک و نوجوان، شهری و روستایی، زن و مرد، و دانشجو و روحانی است، حجة الاسلام والمسلمین قرائتی است که حدود بیست و پنج سال است اکثر مردم ایران از سیمای جمهوری اسلامی با چهره ایشان آشنا هستند. کسی که زندگی خویش را وقف خدمت به اسلام و قرآن و امت اسلام کرده و در راه تبلیغ دین به صورت عاشقانه و دلسوزانه و خستگی ناپذیر مشغول به فعالیت است. حجة الاسلام والمسلمین محسن قرائتی، فرزند حاج علی نقی قرائتی به سال 1324 ه. ش در کاشان به دنیا آمد. چون جد ایشان در زمان ظلم رضا خانی و پس از وی نیز مرحوم پدرشان جلسات قرآنی را در خانهها، مساجد و تکایا دائر میکردند، به استاد قرآن و قرائت معروف شدند و نام خانوادگی ایشان نیز به قرائتی معروف گشت. استاد قرائتی در 14 سالگی با اصرار و تشویق پدرشان وارد حوزه علمیه شدند و یک سال در کاشان زیر نظر استاد آیة الله صبوری به فراگیری درس پرداختند و هر شب به طور مرتب در جلسه تفسیر قرآن مرحوم آیة الله حاج شیخ علی آقا نجفی شرکت کردند و همین امر باعث شد که با قرآن و تفسیر آن مأنوس شوند. از آن به بعد، ایشان مجموعاً شانزده سال در حوزههای کاشان، قم، مشهد و نجف اشرف بودند تا درسهای سطح حوزه را تمام کردند. در این مدت، استاد قرائتی همواره در این فکر بودند که قرآن و اسلام برای همه اصناف و طبقات مردم است و کودکان و نوجوانان نیز از همین مردم اند. همان طور که ما پزشک اطفال داریم، باید روحانی اطفال نیز داشته باشیم. از این رو به قصد خدمت به نسل جوان و آینده ساز تصمیم میگیرند اسلام و معارف قرآنی را به زبان ساده و روان به آنها منتقل سازند. بدین جهت، ضمن دعوت نوجوانان، برنامه تبلیغی خود را با حضور هفت نفر در کاشان آغاز میکنند و به علت علاقه و استقبال نوجوانان، کلاسها را ادامه میدهند و با الهام از اینکه قرآن حدود 268 قصه و داستان دارد و پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله با همین داستانها، سلمانها و ابوذرها را تربیت فرمودند، به ارائه مطالب تازه و زنده میپردازد و با کلاسهای قوی و جذاب و ذکر تشبیه و تمثیل و بروز خلاقیتهایی که به مرور در ایشان پدیدار میشود، به جذابیت جلسات و کلاسها افزوده و استقبال چشمگیری از ایشان میشود. پس از چند سال و به دنبال جلسات ایشان در کاشان، کار مشابهی را برای جوانان و نوجوانان قم شروع میکنند. در جلسات قم، فرزند آیة الله مشکینی - دامت برکاته - شرکت میکنند و گاه گاهی یادداشتهای خود را به رؤیت پدر گرامی شان میرسانند. یک روز آیة الله مشکینی به کلاس درس استاد قرائتی میآیند و از نزدیک با روش ایشان آشنا میشوند و از آن تعریف و تمجید میکنند و به ایشان میفرمایند: آقای قرائتی آیا حاضر هستی با من یک معامله کنی و ثواب جلساتی که شما برای نسل جوان دارید، برای من باشد و ثواب درسهایی که من در حوزه میدهم، برای شما باشد؟ گفتنی است که آن روزها آیة الله مشکینی برای صدها طلبه درس مکاسب و تفسیر را تدریس میفرمودند و آقای قرائتی فقط برای بیست نفر جوان جلسه اصول عقائد تدریس میکردند. پس از این آشنایی، آیة الله مشکینی گاهی در جلسات درس خود از کار و نحوه کلاس و روش جدید کلاسداری آقای قرائتی تمجید و تعریف میکنند و بعد از این، گروه گروه از طلاب حوزه جهت آشنا شدن با روش کلاسداری ایشان به وی مراجعه میکنند. این گونه تشویقها و استقبالها و برخوردها موجب میشود که ایشان به کار و راهی که انتخاب کرده بودند، عشق و علاقه بیشتری پیدا کنند و تصمیم به دسته بندی و منظم کردن مطالب و یادداشتهای خود میگیرند و در همین زمانها ایشان نیز از تأکید و کمک بعضی از علماء بزرگ، مانند شهید بهشتی، شهید مطهری و آیة الله خامنهای، برخوردار میشوند. در هنگامی که امام خمینی رحمه الله فریاد الهی - سیاسی خود را بر ضد طاغوت زمان بلند میکنند، ایشان به دیدار برخی از علماء زندانی و تبعیدی میروند و با اطلاع رسانی و تشویق مردم، در مسائل انقلابی تأثیرگذار میشوند. بدین جهت، در همان زمان، عوامل ساواک برای دستگیری وی چندین بار به منزل پدری شان در کاشان و یا منزل خودشان در قم حمله ور میگردند، ولی موفق به دستگیری ایشان نمیشوند. از این رو، استاد قرائتی چند ماهی زندگی مخفیانه را آغاز میکنند تا اینکه انقلاب اسلامی ایران با امدادهای الهی و رهبری امام خمینی رحمه الله و پشتیبانی ملت غیور، مؤمن و شجاع ایران به پیروزی میرسد و دوران جدیدی از فعالیتهای فرهنگی و با احساس مسئولیت بیشتری برای ایشان آغاز میشود و به این ترتیب، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و به فاصله کوتاهی، از سوی آیة الله شهید مطهری رحمه الله - با پیشنهاد به حضرت امام خمینی رحمه الله و موافقت ایشان - برای اجراء برنامه به تلویزیون معرفی میگردند و تا کنون حدود 25 سال است که این برنامه نمونه و موفق تلویزیونی اجراء میشود و حدود بیش از 2000 ساعت نوار آن موجود است. امام خمینی رحمه الله به واسطه همین برنامه تلویزیونی، توجه خاصی به ایشان پیدا میکنند؛ به طوری که چون قرار میشود برنامه «درسهایی از قرآن» توسط مدیریت وقت تلویزیون تعطیل گردد، امام خمینی رحمه الله به وسیله یکی از اعضاء دفتر خود به رئیس صدا و سیما اعلام میفرمایند که این برنامه مفید است و نباید تعطیل شود. قابل ذکر است که آقای قرائتی برای اجراء برنامههای تلویزیونی حق الزحمهای دریافت نمیکنند و حضرت امام چند بار مبلغ قابل توجهی برای ایشان میفرستند، ولی وی به خدمت امام شرفیاب میشوند و به ایشان عرض میکنند که من فعلاً نیازی ندارم و امام میفرمایند که این پول از بیت المال نیست و نزد شما باشد. آنگاه حضرت امام، استاد قرائتی را به نمایندگی خویش در سازمان نهضت سوادآموزی منصوب میفرمایند و بحمد الله از آن زمان تاکنون و با تلاش مستمر و عاشقانه و دلسوزانه، در این امر مهم نیز موفق بوده اند و این نهاد جزء نهادهای سالم و کم توقع قلمداد شده و به دریافت چهار مدال افتخار از سازمان بین المللی یونسکو نائل گردیده است. فعالیتهای دیگر ایشان به صورت فهرست وار عبارت است از: 1. شرکت در تدوین تفسیر نمونه؛ 2. تأسیس ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منکر؛ 3. تأسیس ستاد اقامه نماز؛ 4. تأسیس ستاد زکات؛ 5. تأسیس ستاد تفسیر؛ 6. تأسیس ستاد ترویج فرهنگ قرآنی؛ 7. تأسیس بنیاد فرهنگی امام زمان علیه السلام؛ 8. تأسیس مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن که کار این مرکز، جمع آوری و تکمیل آثار صوتی و تصویری و یادداشتها و تکمیل کتابها و جزوات منتشر شده و ارائه آن به مراکز فرهنگی و مشتاقان کسب اطلاعات از معارف و مسائل قرآنی است. لیست کتابها، جزوات و نوارها و فعالیتهای این مرکز به قرار زیر است: 1. تفسیر نور که هفت جلد آن منتشر و در سال 1376 به عنوان کتاب سال انتخاب شده است؛ 2. کتاب امر به معروف و نهی از منکر؛ 3. کتاب گناه شناسی؛ 4. کتاب قرآن و تبلیغ؛ 5. کتاب حج؛ 6. کتاب عمره؛ 7. کتاب اصول عقائد (توحید، نبوت، امامت، معاد و عدل) ؛ 8. تنظیم و ثبت بیش از 10 بروشور تبلیغی با عناوین گوناگون در مناسبتهای مختلف؛ 9. تهیه و تکثیر نرم افزار بلاغ (حاوی 1200 سخنرانی تلویزیونی درسهایی از قرآن از سال 1358 تا پایان 1377 به همراه دفترچه موضوعات) ؛ 10. تهیه و تکثیر یک دوره ویدیویی اصول عقائد؛ 11. تهیه و تنظیم خلاصه تفسیر نور و ترجمه آن به بیش از 20 زبان؛ 12. طرح و آماده سازی بسیاری از داستانهای قرآنی و بعضی از سورههای جزء آخر که در برنامههای درسهایی از قرآن مطرح شده است؛ 13. تلخیص تفسیر نور در دو جلد؛ 14. تهیه نوار صوتی - آموزشی معارف حج ابراهیمی؛ 15. تهیه دو نوار معارفی از غدیر به همراه بروشور غدیر؛ 16. جمع آوری و تنظیم نمونهای از کتابها، جزوات و سخنرانیهایی که به زبانهای مختلف در مؤسسات فرهنگی داخل و خارج کشور تهیه و پخش شده است. نگاهی به توصیههای استاد بعضی از توصیهها و سفارشهای استاد قرائتی بعد از حدود 30 سال تجربه تبلیغی، کلاسداری و سخنرانی و سفر به بیش از 30 کشور دنیا و اغلب شهرهای ایران برای طلاب علوم دینی این گونه است: 1. خوب درس خواندن و اینکه خود را به دریای بی کران قرآن، سنت و فقه و اصول برسانند و بدانند که نباید در همه چیز مثل علماء قدیم باشند؛ زیرا به جهت نیازها و سؤالات امروزِ نسل نو، باید مطلب جدیدی را فرا گیرند و از خیر بعضی بحثهای غیر مفید که برای امروز کارایی ندارد، بگذرند؛ 2. از ابتدای شروع درسهای حوزه، انس با قرآن و استفاده هر چه بیشتر از آیات را در امر تبلیغ در متن فعالیتها و امور روزمره خود قرار دهند؛ 3. روان و آسان برای مردم سخن بگویند. البته روان گویی غیر از سست گویی است؛ همان گونه که پیامبران و ائمه علیهم السلام با استدلال محکم و قوی، ولی به زبان قوم با مردم سخن میگفتند؛ 4. در سخنرانی، با مردم آرام صحبت کنند و داد نزنند؛ زیرا با آرامش و نرمی و ذکر مثال و حتی خنده، مطالب راحتتر فهمیده و مقبول واقع میشود؛ 5. لازم نیست چند شب و یا یک دهه در باره یک مطلب بحث کنند؛ زیرا مستمعین مختلف اند و نیازهای گوناگونی دارند. بنابراین، بهتر است در یک جلسه، از مطالب گوناگون و متنوع و مورد نیاز صحبت کنند؛ 6. برای سخنرانی و کلاسداری حتماً مطالب از قبل تنظیم شده باشد و گاهی از روخوانی بعضی از متنها به هنگام سخنرانی خجالت نکشند و ترس نداشته باشند که بگویند فلانی بی سواد یا کم سواد است؛ 7. سعی کنند مختصر و مفید صحبت کنند. به خصوص اگر نمیتوانند جلسه را شاداب نگه دارند، بیش از 20 دقیقه سخنرانی نکنند؛ 8. باید با عمل خود به مردم آموزش دهند؛ 9. قیافه و لباس و برخورد آنان کاملاً معمولی و عادی باشد تا جلب توجه نکرده، باعث حواس پرتی نشوند؛ 10. وقت و زمان کلاس و سخنرانی مناسب باشد. به عنوان مثال در پادگان، سربازی که صبح تا ظهر تمرین نظامی داشته و ظهر هم غذای ساده و یا غیر مطلوب خورده است و عصر بخواهند او را نصیحت کنند، بدیهی است که زمینه پذیرش وجود ندارد و نتیجه معکوس خواهد داد؛ 11. فقط به سخنرانیهای عمومی تکیه نکنند و بدانند که برخوردهای مناسب خصوصی با بعضی افراد، دارای آثار و برکات ویژه و فوق العادهای است که باید از آن غفلت نکنند؛ 12. سعی کنند مطالب را به صورت تخصصی و مناسب با هر قشر و صنفی دسته بندی کرده، ارائه دهند؛ مثلاً برای دانشجویان پزشکی آیات و روایات مربوط به بهداشت، برای دانشجویان حقوق آیات و روایات حقوقی، و برای دانشجویان نظامی آیات و روایات جنگ و جهاد را بازگو کنند. روش تدریس در پایان باید از همه مهمتر به روش تدریس و تبلیغی استاد قرائتی - حفظه الله - اشاره کنیم که بر چند رکن استوار است؛ از جمله: 1. استفاده به جا و مناسب از آیات قرآن؛ 2. استفاده به جا و مناسب از روایات و احادیث معصومان علیهم السلام؛ 3. ذکر خاطرات و داستانهای آموزنده و تاریخی؛ 4. بیان مثالها و تمثیلات جالب و جاذب؛ 5. بازگو کردن لطیفهها و طنزهای پسندیده؛ 6. استفاده کاربردی از عرفیات و مسائل مورد ابتلاء مردم؛ 7. ذکر تجارب شخصی و تجارب دیگران؛ 8. بیان مسائل علمی. یک خاطره و یک تمثیل از استاد استاد در یکی از خاطرات خود میگوید: «در خدمت علامه طباطبایی بودم. از ایشان پرسیدم که قرآن میفرماید: «اِنَّمَا یخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ»؛ (2) «از بین بندگان خدا تنها آنها که عالم و دانایند خداترسند.» در حالی که من در اول تحصیل و طلبگیام که عبادت میکردم، حال بهتری داشتم. هر چه علمم بیشتر شد، حال و توجهم کمتر شده است. دلیلش چیست؟ ایشان فرمودند: دلیلش این است که اینها که خواندهای، علم حقیقی نبوده است؛ چون امیر المؤمنین علیه السلام میفرمایند: «ثَمَرَةُ الْعِلْمِ اَلْعِبَادَةُ؛ (3) ثمره علم، عبادت و بندگی خداست.» پس علم واقعی آن است که هر چه بیشتر میشود، خشوع و تواضع و ادب انسان نیز بیشتر میشود، حال اگر دیدیم دانش آموز و دانشجو هر چه علمش بیشتر میشود، ادب و تواضعش نسبت به استاد و پدر و مادر و دیگران کمتر میگردد، معلوم میشود علمی که خوانده، حقیقی و خداپسند نبوده است.» یکی از تمثیلات زیبای ایشان در جواب این سؤال است که چگونه خداوند که صاحب فضل و رحمت است، بندگانش را به قهر و کیفر میگیرد؟ ایشان پاسخ میدهند: «اقیانوسی که آب فراوانی دارد، اگر شما بطری در بستهای را در آن بیندازید، قطرهای از آب این اقیانوس در این بطری وارد نمیشود. در اینجا سؤال این است که آیا اشکال از اقیانوس است یا از بطری؟ انسانهایی هستند که تمام راههای هدایت را به روی خود بسته اند و این انسانها از خود جمادی ساخته اند که به گفته قرآن کریم، سنگ و سختتر از سنگ اند: «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ فَهِی کَالْحِجَارَةِ اَوْ اَشَدُّ قَسْوَةً» (4) بنابراین، محروم شدن این گروه از فضل الهی به جهت بستن درهای هدایت به روی خودشان است و نه به جهت کم بودن فضل و رحمت الهی.» (5)
?
پاورقــــــــــــــــــــی
1) از پزشکان استان قم.
2) فاطر / 28.
3) غرر الحکم، ص 64، ح 798.
4) بقره / 74: «سپس دلهای شما بعد از این واقعه سخت شد، همچون سنگ یاسخت تر.»
5) برای تدوین این مقاله از منابع زیر استفاده شده است:
1. برگهایی از خاطرات حجة الاسلام و المسلمین قرائتی؛ محمد موحدی نژاد؛ دفتر اول، چاپ اول، قم، نشر روح، 1380.
2. تمثیلات حجة الاسلام قرائتی؛ مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن؛ چاپ ششم، تهران، انتشارات مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن؛ 1383.
3. خاطرات از زبان حجة الاسلام محسن قرائتی؛ تدوین سید جواد بهشتی؛ دو جلد، چاپ اول، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، 1380.
احکام و دستورهای اسلامی هر یک راز و رمزهایی دارد که دستیابی به آنها انسان را در اعتقادات دینی قوی تر و راسخ تر می سازد. بسیاری از این اسرار و معارف از زبان معصومین علیهم السلام در روایات و احادیث دینی نقل شده و برخی نیز به تدریج با گسترش علم و دانش بشری کشف گردیده است. در این میان مناسک و اعمال حج یک مجموعه رمز آلود است که هر یک از فروع آن دارای اسرار نهفته ای است. یکی از احکام حج آن است که حاجی باید در هنگام طواف جانب چپ بدنش به سمت کعبه باشد. سمت چپ قرار دادنِ کعبه یکی از واجبات طواف است که ترک عمدی یا سهوی آن موجب باطل شدن طواف می شود. عالمان علوم دینی و تجربی هر یک فلسفه و اسرار خاصی را برای آن برشمرده اند که ذیلا برخی از آنها را ملاحظه می کنید: برخی گفته اند: علت این که کعبه باید در جانب چپ طواف کننده باشد آن است که ..
اینترنت ملی
فیسبوک سیاه، دام جدید هکرها
شهادت علی اصغر حسین(علیه السلام)
سیر نمایشگاهی حجاب
تجربه ای زیبا با وبگردی در وبلاگستان امام صادق(ع)
شمر امروز
من یک بسیجیم
سیر نمایشگاهی ما می توانیم-1
سیر نمایشگاهی ما می توانیم-1(سری دوم)
سیر نمایشگاهی حجاب در بیانات مقام معظم رهبری
سیر نمایشگاهی بیانات رهبری در رایطه با حجاب
به عمل کار برآید به اشک ریختن نیست
حماسه «نهم دی ماه» در کلام حضرت آیتالله خامنهای
اعجاز قرآن ، قسم به انجیر و زیتون ...
دیدار اعضای مجمع خیرین سلامت کشور با رهبر انقلاب
مجموعه چندرسانهای: «بیخواص»
بازدید دیروز : 13
کل بازدید : 665412
کل یاداشته ها : 462