طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز



سلام ای زیبای هشتم عشق...

با دلی شکسته امروز به سراغت آمدم...دلم تاریک است...

به هوای نورانیت نیاز دارم...به نگاه دلربایت نیاز دارم...

مهربانم، نظری کن به دلم...بگذار لحظه ای آرام بگیرد


به دیدارتون نیاز دارم، آقا جونم؟می شه منو بطلبید؟

میدانم تا نگاهم به اون گنبد زرد طلایت افتد آرام میگیرم

خواسته ام زیاد است؟ .

صدایتان کردم دست نوازشی بر سرم بکشید تا آرام بگیرم، تا حس کنم مرا دیدید

خدایا عاشقونه می پرستمت هر آنگونه که رفتار کنی...

یا امام رضا مدد....


  


خاتم الانبیا (ع) این‌گونه بود+مبعث رسول اکرم+وبلاگستان امام صادق(ع)

روز مبعث آغاز رسالت حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله، نشاطی روح افزا بر عالم هستی دمیده شد. در آن روز با بعثت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله زیباترین و کامل ترین نقش جهان بشریت به ظهور رسید و بهترین فضیلتها و خصلتهای پسندیده اخلاقی به آدمیان غرق در جهالت و هواپرستی، عطا گردید.
حضرت محمد صلی الله علیه و آله در تبیین اهمیت اخلاق خوب فرمود: «بُعِثْتُ بِمَکارِمِ الاَْخْلاقِ وَمَحاسِنِها؛(1) به پرورش اخلاق کریمانه و نیکو مبعوث شده ام.»
بی تردید، تمام صفات کمالی و فضائل اخلاقی در وجود مقدس آن حضرت بی‌کم و کاست جمع شده بود؛ چرا که آن بزرگوار دست پرورده پروردگار(2) و گل سرسبد جهان هستی و کامل ترین انسان روی زمین است. شجاعت، عدالت، صداقت، امانت، عطوفت و مهر و محبت، حسن خلق و در یک کلام، تمام ویژگیهای پسندیده انسانی، به نحو احسن و اتمّ در شخصیت آن جناب نمایان بود.
امام صادق علیه السلام فرمود: «اِنَّ اللّه َ تَعالی خَصَّ رَسُولَهُ بِمَکارِمِ الاَْخْلاقِ فَامْتَحِنُوا اَنْفُسَکُمْ فَاِنْ کانَتْ فیکُمْ فَاحْمِدُوا اللّه َ عَزَّوَجَلَّ وَارْغَبُوا اِلَیْهِ فی الزِّیادَةِ فیها؛(3)
خداوند متعال رسول خویش را به اخلاق نیکو مخصوص گردانید. پس شما خود را امتحان کنید، اگر اخلاق نیک آن حضرت را در خود یافتید، حمد خدای عزیز و جلیل را به جا آورید و از خدا بخواهید تا آن را در شما بیافزاید.‌» آن گاه امام صادق علیه السلام در ادامه، ده خصلت والا از ویژگیهای اخلاقی پیامبر صلی الله علیه و آله را به این ترتیب برشمرد: یقین، قناعت، بردباری، شکر، حلم، حسن خلق، سخاوت، غیرت، شجاعت و جوانمردی.(4)
تمام این اوصاف زیبا برگرفته از آموزه‌های وحی بود که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در رفتار و اخلاقش جلوه گر ساخته بود تا آنجا که معروف شده: او قرآن مجسم است.
مهرورزی و حسن خلق آن چنان در وجود حضرتش می‌درخشد که دوست و دشمن را به تحیّر واداشته است؛ اما مهم ترین نکته آموختنی از سیره نبی مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله این است که آن وجود با عظمت با این حال، همواره دعا می‌کرد که: «اَللّهُمَّ حَسِّنْ خُلْقی؛(5) خدایا! اخلاقم را زیبا گردان!»؛ «اللَّهُمَّ جَنِّبْنی مُنْکَراتِ الاَْخْلاقِ؛(6) پروردگارا! مرا از اخلاق زشت دور بگردان!»
بنابراین، برماست که با رویکردی دوباره به سیره و سنت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در سالم سازی جامعه و آرامش روحی مسلمانان تلاش کنیم و بکوشیم خلق و خوی نبوی صلی الله علیه و آله را در اجتماع مسلمانان گسترش دهیم و جسم و جانمان را با اخلاق زیبای آن حضرت جلا بخشیم.
در سطور آینده گزارشهایی مستند را از رفتار پسندیده حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله به نظاره می‌نشینیم، به این امید که در معاشرتها و رفتارهای اجتماعی و فردی خود از آن شیوه بهره گیریم.
امام ششم علیه السلام فرمودند: «اِنّی لاََکْرَهُ لِلرَّجُلِ اَنْ یَمُوتَ وَقَدْ بَقِیَتْ عَلَیْهِ خَلَّةٌ مِنْ خِلالِ رَسُولِ اللّه ِ لَمْ یَأْتِها؛(7) من دوست ندارم که مسلمانی بمیرد، مگر اینکه تمام آداب و سنن رسول خدا صلی الله علیه و آله را [ولو یکبار] انجام دهد.»
خُلق نبوی در کلام امام حسن علیه السلام
امام حسن مجتبی علیه السلام به نقل از دایی خود، هند بن ابی هاله(8)، خلق و خوی پیامبر صلی الله علیه و آله را توصیف کرده است؛ آن حضرت در فرازی از سخنان خود می‌گوید:
«رسول خدا صلی الله علیه و آله با غصه‌ها قرین بود و دائما در اندیشه و تفکر به سر می‌برد. لحظه‌ای راحتی نداشت و اکثر اوقات ساکت می‌نشست و جز در مواقع ضروری حرف نمی‌زد. کلامش کوتاه و جامع و وافی به تمام مقصود بود. خُلقش نرم بود و به کسی ذرّه‌ای جفا نمی‌کرد. .....

ادامه مطلب...

  



تائید صلاحیت شده ها - این ها انتخاب شده اند+وبلاگستان امام صادق(ع)

آخرین مکالمه قبل ازپرواز :

عراقیها خاکریزراگرفته اند

دارندتیرخلاص میزنند

بایدفرکانس بیسیم راعوض کنم

سلام مارابه امام برسانید

بگوییداز ما راضی باشد

هرکاری ازدستمان برآمدکردیم

  


قرآن و نام امامان

چرا نام علی‏علیه‏السلام و امامان‏ دیگر علیهم‏السلام در قرآن نیامده است؟


از جمله شبهاتی که اهل سنّت، به‌ویژه وهابیها مطرح می‌کنند، این است که چرا نام علی‏علیه‏السلام و دیگر امامان‏علیهم‏السلام در قرآن نیامده است؟ یکی از کسانی که به این شبهه، خیلی دامن می‌زند، ابو المنتصر بلوچی، معروف به ملازاده است که از طریق شبکه‏های ماهواره‏ای شبهه‏پراکنی می‌کند. او می‌گوید با اینکه اسم مورچه، فیل، شتر، و امثال آن در قرآن آمده است، چرا نام علی‏علیه‏السلام و امامان شیعه در قرآن نیامده است؟

قبل از پرداختن به پاسخ، لازم است به نکاتی اشاره کنیم:

الف. انواع معرّفی و بیان

قرآن در مقام معرّفی و شناسایی افراد، چند شیوه دارد:

1. معرّفی به نام

گاهی در قرآن فرد با نام و نشان معرّفی شده است؛ مثلاً در آیه? شریفه می‌خوانیم: «وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ اَحْمَدُ»؛ (1) «[عیسی‏علیه‏السلام می‌گوید:] من به شما پیامبری را بشارت می‌دهم که بعد از من می‌آید و نامش احمد است.»

در این آیه صریحاً حضرت عیسی،‌ پیامبر بعد از خود را معرّفی می‌کند.

2. معرّفی با اوصاف

در برخی آیات، شخص مورد نظر از طریق اوصاف معرّفی شود؛ چنان‌که تورات و انجیل، پیامبر خاتم را این‌گونه معرّفی کرده‌اند؛ آنجا که می‌خوانیم: «اَلَّذِیْنَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْاُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَ الْاِنْجِیْلِ یَاْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یَحِلُّ لَهُمُ الطَّیِبَاتِ‌ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ اِصْرَهُم وَ الْاَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ»؛ (2) «کسانی که از رسول درس ناخوانده‌ای پیروی می‌کنند که [نام او و خصوصیات] او را در تورات و انجیل نوشته می‌یابند که آنان را به نیکی دعوت می‌کند و آنها را از بدیها باز می‌دارد. پاکیها را بر آنان حلال کرده و ناپاکیها را تحریم می‌کند و بارهای گران و زنجیرهایی که بر آنان بود، از ایشان برمی‌دارد.»

3. معرّفی عددی

گاه عدد افراد مورد نظر بدون نام و نشان معرّفی می‏شود. درباره نقبای بنی‌ اسرائیل می‌خوانیم: «وَلَقَدْ اَخَذَ اللهُ مِیثَاقَ بَنِی اِسْرَائِیْلَ وَ بَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَی عَشَرَ نَقِیباً»؛ (3) «و خداوند از فرزندان اسرائیل پیمان گرفت و از آنان دوازده سرگروه برانگیختیم.» از این نمونه است معرّفی ماههای سال که بدون نام بردن،‌ می‌فرماید: «اِنَّ عِدَّةَ الشُهُورِ عِنْدَ اللهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْراً»؛ (4) «به تحقیق که تعداد ماهها در نزد خدا، دوازده ماه است.»

ب. نام‏بردن، مشکل را حل نمی‌کند

عده‌ای می‌گویند اگر خداوند، نام امامان را در قرآن می‌برد، ما آنها را قبول می‌کردیم و زیر بار امامت آنها می‌رفتیم و یا اختلاف از بین برداشته می‌شد؛ ولی در جواب اینان باید گفت اگر انسان، حالت کفرپیشگی و انکار حقیقت داشته باشد، نام و نشان را نیز انکار می‌کند.

شاهد زنده، جریان بنی‌اسرائیل است که از پیامبر خود خواستند فرماندهی از طرف خدا تعیین کند تا در راه خدا، تحت امر او جهاد کنند و زمینهای غصب شده خود را باز ستانند؛ آنجا که تقاضا کردند: «اِذْ قَالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِکاً نُقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللهِ»؛ (5) «آنان به پیامبرشان گفتند برای ما فرماندهی انتخاب کن تا در راه خدا بجنگیم.»

نبی آنان، به امر الهی فرمانده را با نام و اوصاف معرّفی کرد و گفت: «اِنَّ اللهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکاً»؛ (6) «به راستی که خدا، طالوت را به فرمانروایی شما برگزیده است.»

با این حال، آنها زیر بار نرفتند و به شبهه‏پراکنی و مخالفت پرداختند و گفتند: «اَنَّی یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنَا وَ نَحْنُ اَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَ لَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ»؛ (7) «از کجا می‌تواند فرمانروای ما باشد،‌ حال آنکه ما به فرمانروایی از او شایسته‌تریم و او توانمندی مالی ندارد.»

همان چیزی که حارث بن نعمان فهری همراه دوازده نفر بعد از معرّفی امیر مؤمنان علی‏علیه‏السلام‌ در غدیر‏خم به عنوان امامت، گفتند که ما نمی‌توانیم قبول کنیم. از خدا بخواه که سنگی از آسمان بر ما ببارد یا عذاب دردناکی بفرستد. (8)

آن داستان قرآنی و این جریان حدیثی نشان می‌دهد که اگر انسان نخواهد زیر بار حق برود هر چند با نام و نشان و با مراسم و بیعت و با تأکید و ترسیم همراه باشد،‌ آن را نمی‌پذیرد؛ چنان‌که عده‌ای،‌ امامت علی‏علیه‏السلام و خلافت او را نپذیرفتند و درست 70 روز،‌ بعد از رحلت پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله آن همه معرّفیها و تأکید را زیر پا گذاشتند.

ج. دیدگاههای مختلف در این باره

در پاسخ به این پرسش به سه روش و موضع برخورد می‌کنیم:

1. موضع افراطی

عده‌ای بر این باورند که نام علی‏علیه‏السلام و امامان‏علیهم‏السلام در قرآن وجود داشته است؛ ولی حذف شده است؛ یعنی قرآن تحریف شده است. این دیدگاه در میان دو گروه سنّی و شیعه طرفدارانی بسیار اندک دارد که از جمله می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

ابن شنبوذ بغدادی از علمای اهل سنّت می‌گوید: آیه «وَلَقَدْ نَصَرَکُمُ اللهُ بِبَدْرٍ وَ اَنْتُمْ اَذِلَّةٌ»؛ (9) «به تحقیق که خداوند شما را در بدر یاری کرد، در حالی که ناتوان بودید.» در اصل، این‌چنین بوده است:‌«وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللهُ بِبَدْرٍ ـ بِسَیْفِ عَلِیٍّ ـ وَ اَنْتُمْ اَذِلَّةٌ». (10) گویا بغدادی،‌ تأویل آیه را با تنزیل آیه خلط کرده و بر این خلطش هیچ دلیل محکمی اقامه نکرده است.

مرحوم محدث نوری از علمای شیعه می‌گوید: «نام اوصیای خاتم پیامبران و دختر ایشان حضرت زهرای مرضیّه و برخی از صفات و ویژگیهای آنان در کتابهای آسمانی گذشته بوده است... . پس باید نام آنان در قرآن نیز که سیطره بر کتابهای پیشین دارد و کتاب جاودانه است، بوده باشد.» (11)

یکی از محققان در جواب می‌گوید که در واقع محدّث نوری با این قول،‌ ناخواسته با خود قرآن مخالفت کرده است؛ چون اگر قرآن سیطره بر کتابهای آسمانی پیشین دارد؛ همان‌گونه که فرمود: «وَ اَنْزَلْنَا اِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِمَا بَیْنَ یَدَیهَ مِنَ الْکِتَابِ وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ»؛ (12) «و ما این کتاب را به حق بر تو نازل کردیم که تصدیق‌کننده کتب پیشین است و حافظ و نگهبان آنهاست.»

باید قرآن،‌ معیار صحّت و سقم محتوای کتابهای پیشین باشد و تکلیف آنها را تعیین کند؛ ولی محدّث نوری، معیار صحّت و سقم آیات قرآن را کتابهای آسمانی قبلی می‌داند و تکلیف قرآن را با آنها روشن می‌کند؛ از اینرو حکم به تحریف کرده،‌ می‌گوید: «نام ائمه از قرآن ساقط شده است.» (13)

از این گذشته،‌ این نظر، مخالف اتفاق مسلمانان و خود قرآن است که قرآن را از هرگونه تحریف مبرّا می‌داند.

2. موضع تفریطی

گروهی خصوصاً وهابیها و وهابی مسلکها بر این باورند که هرگز درباره مقام امامت اهل بیت،‌ آیه یا آیاتی نازل نشده است. ضعف این قول در ضمن پاسخها روشن می‌شود.

3. موضع معتدل

اکثریت قاطع شیعیان بر این باورند که هر چند به‏صورت صریح،‌ اسم امامان در قرآن نیامده است؛ ولی به‏صورت غیر صریح، آیات متعددی درباره آنها و مقام امامت آنان نازل شده است و در کلام پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله به‏صورت صریح و روشن وجود دارد.

با توجه به مقدمات پیش گفته:

اولاً: باید گفت هر چند قرآن کریم امام علی‏علیه‏السلام و امامان دیگر را با نام و نشان،‌ معرّفی نکرده است؛ ولی در آیات متعددی به‏صورت توصیفی و گاه با علائم منحصر به‏فرد معرّفی کرده است؛ از جمله می‌توان به این آیات اشاره کرد:

آیه ولایت:«اِنَّمَا وَلِیُکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُون» (14)؛ (15) «تنها، سرپرست و ولی شما، خدا و رسولش و مؤمنین هستند، کسانی که نماز را به‏پا می‏دارند و در حالی که رکوع کرده‏اند، زکات (صدقه) می‏پردازند.» که به اتفاق شیعیان و اکثریت قاطع مفسران اهل سنّت، درباره علی‏علیه‏السلام نازل شده است و با کلمه «اِنَّمَا» که بر انحصار دلالت می‌کند به عنوان سرپرست مردم معرّفی می‌کند. همچنین در آیه تبلیغ (16)، اکمال (17)، اولی الامر (18)، مباهله (19)،‌ مَوَدَّت (20) و تطهیر (21) شخص علی‏علیه‏السلام و امامان دیگر به عنوان والیان امر و پیشوایان پاکیزه و معصوم معرّفی شده‌اند.

ثانیاً: قرآن کریم به عنوان یک کتاب قانون اساسی مطرح است. آنچه در آن آمده مسائل کلّی و کلیات مسائل است، نه ریز آن؛ مگر ضرورت ایجاب کرده باشد؛ مثلاً در قرآن امر به نماز وجود دارد؛ ولی تعداد رکعات و دهها مسئله مربوط به نماز در آن نیامده است، امر به زکات شده است؛ ولی جزئیات آن مطرح نشده است، دستور به حج داده شده است؛ ولی بیش از 500 مسئله ریز آن در قرآن ذکر نشده است.

استاد سبحانی در این باره می‌نویسد: «قرآن به‏سان قانون اساسی است. انتظار اینکه همه چیز در آن آورده شود،‌ کاملا بی‌مورد است. نماز و روزه و زکات که از عالی‌ترین فرایض اسلام است، به‏طور کلی در قرآن وارد شده و تمام جزئیات آنها از سنّت پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله گرفته شده است.» (22)

بنابراین،‌ انتظار اینکه تمام جزئیات و مصادیق در قرآن بیاید، مثل این است که انتظار داشته باشیم همه جزئیات و ریز مسائل در قانون اساسی کشور ذکر شود.

قابل ذکر است که این پرسش سابقه تاریخی دارد و در زمان ائمه‏علیهم‏السلام‌ مطرح بوده است و آنها نیز پاسخ فرموده‌اند؛ از جمله امام صادق‏علیه‏السلام فرمود: آی? «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی‏ شَی‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً»؛ (23) درباره علی بن ابی طالب و حسن و حسین‏علیهماالسلام نازل شده است. «فَقِیلَ اِنَّ النَّاسَ یَقُولُونَ فَمَا لَهُ لَمْ یُسَمَّ عَلِیّاً وَ اَهْلَ بَیْتِهِ فِی کِتَابِهِ فَقَالَ فَقُولُوا لَهُمْ نَزَلَتِ الصَّلَاةُ وَ لَمْ یُسَمِّ اللهُ لَهُمْ ثَلَاثاً وَ لَا أَرْبَعاً حَتَّى کَانَ رَسُولُ اللَّهِ‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله هُوَ الَّذِی فَسَّرَ ذَلِکَ لَهُمْ وَ نَزَلَتْ عَلَیهِ الزَّکَاةُ وَ لَمْ یسَمِّ لَهُمْ مِنْ کُلِّ أَرْبَعِینَ دِرْهَماً حَتَّی کَانَ رَسُولُ اللهِ‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله هُوَ الَّذِی فَسَّرَ ذَلِکَ لَهُمّ...؛ (24) پس گفته شد مردم [اهل سنّت] می‌گویند چرا خدا اسم علی‏علیه‏السلام ‌و اهل بیتش را در کتابش (قرآن) نبرده است. حضرت فرمود: به آنها بگویید: خداوند [در قرآن] نماز را نازل کرده و اسم نبرده است که سه [رکعت] و یا چهار [رکعت] است تا اینکه رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله آن تعداد رکعات در کتاب را تفسیر و بیان کرد و [آیات] زکات بر پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله نازل شد و [در قرآن] گفته نشد از هر چهل درهمی یک درهم است، تا اینکه رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله؛ این مطلب را برایشان تفسیر کرد... .»

از حدیث فوق به‌خوبی استفاده می‌شود که در قرآن بنا نیست جزئیات بیان شود؛ بلکه بیان جزئیات به عهده پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله گذاشته شده است.

ثالثاً: به دلیل مصالحی از تصریح نام اهل بیت‏علیهم‏السلام در قرآن خودداری شده است که برخی حکمتها و فلسفه‌های آن از این قرار است:

1. واگذاری معرّفی با نام به پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله

رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله نه تنها مأمور به تلاوت قرآن بود؛ بلکه تبیین و تفسیر آن به‏صورت عینی و تجسّمی نیز به عهده آن حضرت است؛ چنان‌که فرمود: «وَ اَنْزَلْنَا اِلَیکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ اِلَیهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُوْنَ»؛ (25) «قرآن را بر تو فرستادیم تا آنچه برای مردم نازل شده است،‌ برای آنها بیان کنی [و آشکار سازی]،‌ شاید آنان اندیشه کنند.»

در آیة فوق فرموده است: «لِتُبَیِّنَ» و نفرموده: «لِتَتْلُوا» و این نشان می‌دهد که پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله علاوه بر تلاوت؛ تفسیر و بیان جزئیات قرآن را نیز به عهده دارد.»

در ادامه حدیث پیش گفته از حضرت صادق‏علیه‏السلام، دقیق‌تر به مسئولیت پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله و حکمت نام نبردن امامان در قرآن اشاره شده است.

«... وَنَزَلَتْ اَطِیعُوا اللهَ وَ اَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ‌ اُولِی الْاَمْرِ مِنْکُمْ وَ نَزَلَتْ فِی عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْن‏علیهم‏السلام فَقَالَ رَسُولُ اللهَ‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله فِی عَلِیٍّ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِی مَوْلَاهُ...؛ (26) و آیه «اَطِیعُوا اللهَ وَ اَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ‌ اُولِی الْاَمْرِ مِنْکُمْ» درباره علی و حسن و حسین‏علیهم‏السلام نازل شد و پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله درباره? علی فرمود: «هر کس من مولای او هستم پس علی مولای اوست.»

و فرمود: «من شما را نسبت به [پیروی از] کتاب خدا و اهل بیتم‏علیهم‏السلام سفارش می‌کنم و از خدا می‌خواهم که بین آن دو جدایی نیندازد تا بر من [در روز قیامت] بر حوض [کوثر] وارد شوند و خدا این را به من عطا فرمود (و دعایم را اجابت کرد).»

و فرمود: «به اهل بیت تعلیم ندهید؛ زیرا آنها داناتر از شما هستند.» و فرمود: «[پیرو آنها باشید؛ زیرا] آنان شما را از هدایت بیرون نمی‌برند و هرگز به‏سوی درِ گمراهی سوق نمی‌دهند.» پس اگر رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله ساکت می‌ماند و امر امامت اهل بیت‌اش را بیان نمی‌کرد، آل فلان و آل فلان ادعای امامت می‌کردند [همان‌گونه که خلافت را غصب کردند]؛ ولی خدا در کتابش [آیاتی را] برای تصدیق پیامبرش نازل کرد و فرمود: «همانا خداوند،‌ اراده کرده است تا پلیدی را از شما اهل بیت ببرد و شما را به‏صورت ویژه پاکیزه سازد.» پس [مقصود] علی،‌ حسن،‌ حسین و فاطمه‏علیهم‏السلام بود؛ [زیرا] رسول خدا آنان را در خانه‌‌ام سلمه زیر عبا داخل کرد و عرضه داشت: «خدایا!‌برای هر پیامبری، اهل و ثقلی است. اینها اهل بیت و ثقل من هستند.» ‌ام سلمه عرض کرد: «آیا من جزء اهل بیت شما نیستم؟» فرمود: «تو بر خیر هستی؛ ولی اینها اهل بیت و ثقل من هستند.» (27)

پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله نیز، وظایف خویش را به‌خوبی و با جدّیت تمام انجام داد و امامت اهل بیت و مقام آنها را از طرق گوناگون مطرح و آنها را به مردم معرّفی فرمود و این معّرفی به سه گونه بود.

یکم: به صورت کلّی و تحت عنوان اهل بیت آنها را معرّفی و امامت را در اهل بیت منحصر کرد؛ مانند حدیث متواتر ثقلین (28)، حدیث سفینه (29)، حدیث کساء و... .

اگر از این مجموعه فقط به حدیث ثقلین عمل می‌شد مسئله امامت حلّ بود؛ چرا که از این حدیث با ارزش، نکات ذیل به‏دست می‌آید: 1. قرآن و اهل بیت، همیشه با هم هستند و از یکدیگر جدا ناپذیرند؛ 2. اطاعت از اهل بیت، همچون قرآن، بدون هیچ قیدی واجب است؛ 3. اهل بیت معصوم‌اند؛ 4. این دو همیشه با هم هستند و در طول ادوار تاریخ باید امامی وجود داشته باشد؛ 5. جدایی و پیشی گرفتن بر اهل بیت، مایه گمراهی است. (30)

این معنا از حدیث، فقط فهم علمای شیعه نیست؛ بلکه علمای اهل سنّت نیز به آن اعتراف کرده‌اند. ابن حجر می‌گوید: «وَ فِی اَحَادِیثَ الْحَثِّ عَلَی التَّمَسُّکِ‌ بِاَهْلِ الْبَیْتِ اِشَارَةٌ اِلَی عَدَمِ اِنْقِطَاعِ مَنَاهِلَ مِنْهُمْ لِلتَّمَسُکِ بِهِ اِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ کَمَا اَنَّ الْکِتَابَ الْعَزیزَ کَذَلِکَ وَلِهَذَا کَانُوا اَمَاناً لِاَهْلِ الْاَرْضِ.» (31)

سمهودی نیز همین حرف را زده است که ترجمه عبارت او - که در واقع، ترجمه عبارت ابن حجر نیز است - این است: «از حدیث ثقلین فهمیده می‌شود که در هر زمان تا روز قیامت، کسانی از اهل بیت‏علیهم‏السلام یافت می‌شوند که قابل تمسک باشند تا تمسک یافتن به اهل بیت معنا یابد؛ چنان‌که قرآن تا روز قیامت باقی است و به این سبب، اهل بیت، امان اهل زمین هستند و اگر نباشند، اهل زمین از بین می‌روند.» (32) و همین سخن را ابوبکر علوی شافعی گفته است. (33)

دوّم: معرفی عددی

روش دوّم، معرّفی عددی امامان است که در این باره، فقط در منابع اهل سنّت، روایات متعددی وجود دارد که پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله امامان را به عدد «دوازده» منحصر کرد.

از جابر بن سمره نقل شده است که پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله فرمود: «یَکُونُ بَعدِی اِثنَا عَشَرَ اَمِیراً... کُلُّهُم مِن قُرَیشٍ؛ (34) بعد از من [برای امّت اسلام،] دوازده امیر و خلیفه خواهد بود که همگی آنها از قریش‌اند.» و در جای دیگر فرمود: «اِثنَا عَشَرَ کَعَدَدِ نُقَبَاءِ بَنِی اِسرَائِیل؛ (35) دوازده نفر به تعداد پیشوایان بنی اسرائیل.» و برخی تعبیرها دارد «کُلُّهُم مِن بَنِی هَاشِم.» (36) این روایات جز بر آنچه شیعیان می‌گویند تطبیق نمی‌شود؛ چون خلفای راشدین، کمتر از دوازده نفر و خلفای بنی امیّه و بنی عباس، بیش از 12 نفر بودند. علاوه بر این، آدمهای فاسق نیز بین آنان وجود داشت.

سوم: معرّفی به نام

طریق سوم معرّفی به نام است که پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله این راه را نیز پیموده است و علی‏علیه‏السلام را در حدیث یوم الدار و حدیث غدیر و منزلت و... به عنوان امام و خلیفه بلافصل خود معرّفی کرده است.

آن حضرت در روایاتی نیز تمامی امامان دوازده‌گانه را با نام معرّفی فرموده است که ما به نمونه‌هایی از منابع عامّه اشاره می‌کنیم:

خوارزمی از سلمان نقل می‌کند که به حضور پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله شرفیاب شدیم. حسین‏علیه‏السلام در آغوش او بود،‌ چشمان او را بوسید و فرمود: «اِنَّکَ اَبُو سَادَةٍ اِنَّکَ اِمَامُ ابْنُ اَئِمَّة، اِنَّکَ حُجَّةُ ابْنُ حُجَّةٍ اَبُو حُجَجِ تِسْعَةٍ مِنْ صُلْبِکَ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ؛ (37) تو پدر سادات هستی. تو خود امام و فرزند ائمه (امام) هستی. تو خود حجت و فرزند حجت خدایی و پدر 9 امام بعد از خود هستی که نُهم آنها قائم آل محمد‏علیه‏السلام است.»

همچنین نقل شده است که نعثل بهودی به پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله گفت: «از وصی خود به ما خبر بده؛ چرا که هیچ پیامبری نیست مگر اینکه وصی و جانشین دارد و نبی ما، یوشع بن نون را وصیّ خود قرار داد.» پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله در جواب فرمود: «به راستی، وصی و خلیفه بعد از من، علی بن ابی طالب، و بعد از او دو فرزندش حسن و حسین و بعد از آنها 9 امام دیگر از صلب حسین هستند.» نعثل گوید: «ای محمد! نام آن 9 نفر را برایم بگو.» پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله هم نام یکایک آنها را ـ که همان امامان دوازده‌گانه شیعه هستند ـ بیان می‌کند.» (38)

آیا با این تصریحات، جای هیچ بهانه و ایرادی باقی می‌ماند که چرا اسامی امامان در قرآن نیامده است؟ با اینکه رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله با طرق مختلف معرّفی و بیان کرده است. برای اینکه چنین بهانه‌‌جویی به وجود نیاید پیامبر‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله بر لزوم و ضرورت اطاعت از خود و سنّت خویش در تمام اعصار تأکید کرده است، و وقوع تخلّف را در این امّت پیش‌بینی و امت را از این تخلّف و نافرمانی برحذر داشته است.

پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله فرمود: «یُوشَکَ الرَّجُلُ مُتَّکِئاً فِی اَرِیکَتِهِ یُحَدِّثُ مِنْ حَدِیثِی، فَیَقُول: بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ کِتَابَ اللهِ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ فَمَا وَجَدْنَا فِیهِ مِنْ حَلَالٍ اِسْتَحْلَلْنَاهُ وَمَا وَجَدْنَا فِیهِ مِنْ حَرَامٍ حَرَّمْنَاهُ اَلَا! وَاِنَّ مَا حَرَّمَ رَسُولُ اللهِ مِثْلَ مَا حَرَّمَ الله؛ نزدیک است مردی بر اریکه قدرت تکیه زند و چون از حدیث من سخنی به میان می‌آید،‌ می‌گوید: بین ما و شما کتاب خداست، و هر چه در آن یافتیم حلال می‌شماریم، و هر چه در آن حرام یافتیم، حرام می‌دانیم [سپس پیامبر خدا فرمود:] آگاه باشید هر آنچه را رسول خدا حرام کرد، همانند آن چیزی است که خداوند حرام کرده است.» (39)

2. جلوگیری از نسل‌کشی

برخی بر این باورند که ذکر نام امامان در قرآن، ممکن بود به نسل‌کشی منجر شود. استاد سبحانی در این باره می‌گوید: «چه بسا ذکر اسامی پیشوایان دوازده‌گانه سبب می‌شد که آزمندان حکومت و ریاست، به نسل‌کشی بپردازند تا از تولّد امامان جلوگیری کنند؛ چنان‌که این مسئله درباره حضرت موسی رخ داد و به قول معروف:

صد هزاران طفل سر ببریده شد                تا حکیم الله موسی زنده شد

درباره حضرت مهدی که به نسب و خاندان ایشان اشاره شد،‌ حساسیتهای فراوانی پدید آمد و خانه حضرت عسکری مدتها تحت نظر و مراقبت بود تا فرزندی از او به دنیا نیاید و در صورت تولّد، هر چه زودتر به حیات او خاتمه دهند.» (40)

شاید اینکه پیامبر، اسامی غیر از امام علی و حسنین‏علیهم‏السلام را کم‏تر به زبان آورده است، رازش همین باشد و شاید هم در کربلا که بنی امیّه به سرکردگی یزید، دست به نسل‌کشی حسین‏علیه‏السلام زد و به فرزند شیرخوارش نیز رحم نکرد،‌ سرّش این بوده است که نسل امامت را قطع کند و امام سجاد‏علیه‏السلام را که نکشتند تدبیر الهی بود وگرنه آنها فکر می‌کردند او با همین بیماری از بین خواهد رفت و با غل که به گردن او انداخته بودند این امر را به قطعیّت رسانده بودند.

3. پرهیز از برخورد کینه‌توزانه مردم و تحریف قرآن

ممکن است حکمت اسم نبردن در قرآن این باشد که شرّ بدخواهان،‌ منافقان و کینه‌توزان، نسبت به کیان اسلام و صیانت قرآن از حذف و تحریف، دفع شود. آنها که بعد از رحلت پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله نسبت به علی‏علیه‏السلام و فرزندان او اقسام جنایتها را روا داشتند ممکن بود دست به تحریف قرآن هم بزنند.

مرحوم سید عبد الحسین شرف الدین می‌گوید: «عرب به طور عموم و قریش به صورت خصوص ملاحظه کرد که رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله برای پیشبرد اهداف خود که همان اهداف اسلام است از راه‌هایی استفاده فرمود که یکی از آنها قلع و قمع مخالفان و معاندان با شمشیر علی بن ابی طالب‏علیهماالسلام و دیگران بود؛ از اینرو برخی که اقوام و افراد عشیره خود را در جنگها از دست داده بودند، کینه و خشم خود را از رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله در دل داشتند. آنان بعد از وفات رسول خدا تعصب و کینه خود را نسبت به شخصی اعمال کردند که نمونه و افضل عشیره پیامبر؛ یعنی علی بن ابی طالب بود. نزد آنان او تنها کسی بود که می‌توانست همه آن حقدها و کینه‌ها بر او جاری شود. از اینرو، در کمین او نشستند و تمام زندگی او را به هم ریختند و هر چه در توان داشتند بر ضدّ آن حضرت‏علیه‏السلام و ذریه او به‌کار گرفتند... .»

از طرفی دیگر،‌ کرامات و فضایل امام علی‏علیه‏السلام و نزدیکی او به رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله را که مشاهده می‌کردند حسد در دل آنان پدید آمد و مترصد بودند تا در زمان مناسب، آن را به هر شکل ممکن بر سر حضرت بریزند و از او انتقام گیرند.

از جانب دیگر، عرب، نظر، بر این داشت که خلافت در بین قبایل خود بگردد؛ از اینرو، از ابتدا، قبل از وفات رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله بر این توافق کردند که به هر نحو ممکن،‌ خلافت را از خاندان بنی هاشم بیرون کنند و خود صاحب آن شوند. آنها چنین گمان می‌کردند که اگر بعد از رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله خلیفه اوّل از بنی هاشم باشد در ادامه نیز به بنی هاشم خواهد رسید؛ از اینرو، ‌از ابتدا بر این اصرار داشتند که خلافت به دست آنان نرسد. به همین دلیل، آن را از نصّ خارج کردند و به شورا و انتخاب واگذار ساختند. (41)

عمر بن خطاب در مناظره‌ای که با ابن عباس در مسئله خلافت داشت، می‌گوید: «قریش، کراهت دارد تا در شما نبوّت و خلافت جمع شود.» (42)

شاهد این ادعا آن است که بعضی از نویسندگان اهل سنّت درباره کلمات پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله این تحریف را مرتکب شدند و کلمه «خلیفتی و وصیّی» را از حدیث یوم الدار حذف کردند؛ مانند: طبری در تفسیر خود، ج19، ص 75، اسماعیل بن کثیر شامی در سه کتابش (تفسیر، ج 3، ص 351؛ البدایة‌ و النهایة،‌ ج 3، ص 40 و السیرة النبویّة،‌ ج 1، ص 459) و محمد حسین هیکل در کتاب خود به نام حیاة محمد، ص 104 (43) و وهابیون نیز اعلام کرده‌اند که نام امیر مؤمنان علی‏علیه‏السلام را از کتب تاریخی،‌ روایی و تفسیری حذف می‌کنند. (44)

4. و شاید عدم ذکر نام ائمه‏علیهم‏السلام در قرآن کریم برای ابتلا و آزمایش مؤمنان باشد تا صدق ایمانشان را در آن امور عظیم آشکار گرداند و اینکه چگونه تسلیم اشارات قرآنی و تصریحات و تبیینهای رسول خدا‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله هستند.

نتیجه این شد که اولاً: قرآن کتاب قانون اساسی است که به کلیّات مسائل اشاره فرموده است، نه جزئیات. و ثانیاً: معرفی با اوصاف در آیات متعددی آمده و وجود دارد.

ثالثاً: عدم ذکر صریح نام امامان مصالح و حکمتهایی دارد که می‌توان واگذاری جزئیات به عهده پیامبر اکرم‏‏صلی‏الله‏علیه‏وآله، حفظ قرآن از حذف و تحریف، و امتحان و ابتلای مؤمنان و... را از این حکمتها شمرد.


پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:


(1). صف / 6.

(2). اعراف / 157.

(3). مائده / 15.

(4). توبه / 36.

(5). بقره / 246.

(6). بقره / 247.

(7). همان.

(8). بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج 37، ص 136؛ 162 و 167.

(9). آل عمران / 123.

(10). الجامع لاحکام القرآن،‌ قرطبی، دار احیاء التراث العربی،‌ بیروت،‌ 1411 ق،‌ ج 1، ص 480.

(11). فصل الخطاب،‌ میرزا حسین نوری،‌ ص 183، به نقل از: امام علی‏علیه‏السلام مظلوم تاریخ،‌ ص 642.

(12). مائده / 48.

(13). امام علی‏علیه‏السلام مظلوم تاریخ،‌ علی اصغر رضوانی،‌ انتشارات ذوی القربی، چاپ اول، 1387 ش، ص 642.

(14). مرحوم علامه امینی‏رحمه‏الله بیش از 66 نفر از بزرگان اهل سنّت را نام برده که آیه را مربوط به علی‏علیه‏السلام ‌می‌دانند. ر. ک: الغدیر،‌ دار الکتب الاسلامیّة،‌ ج 3، ص 156 - 162.

(15). مائده/55.

(16). مائده / 67.

(17). مائده / 5.

(18). نساء / 6.

(19). آل عمران / 61.

(20). شوری / 23.

(21). احزاب / 33.

(22). راهنمای حقیقت،‌ جعفر سبحانی،‌ نشر مشعر، چاپ اوّل، 1385، ص 297.

(23). نساء / 59.

(24). تفسیر الصافی، محسن فیض کاشانی،‌ بیروت،‌ مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بی‌تا، ج 1، ص 462.
(25). نحل/44.

(26). ادامه روایت:‌«وَ‌ قَالَ: اُوصِیکُمْ بِکِتَابَ اللهِ‌ وَ اَهْلَ بَیْتِی فَاِنِّی سَاَلتُ اَنْ لَا یُفَرِّقَ بَیْنَهُمَا حَتَّی یَرِدَهُمَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَاَعْطَانِی ذَلِکَ وَ قَالَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَاِنَّهُمْ اَعْلَمُ مِنْکُمْ وَ قَالَ اِنَّهُمْ لَنْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ بَابٍ هُدیً وَ لَنْ یَدْخُلُوکُمْ فِی بَابِ ضَلَالَةٍ فَلَوْ سَکَتَ رَسُولُ اللهِ‏صلی‏الله‏علیه‏وآله وَ لَمْ یُبَیِّنْ مِنْ اَهْلِ بَیْتِهِ لَا دَعَاهَا آلَ فُلَانٍ وَ آلَ‌ فُلَانٍ وَ لَکِنْ اللهَ اَنْزَلَ فِی کِتَابِهِ تَصْدِیقاً لِنَبِیِّهِ‏صلی‏الله‏علیه‏وآله اِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتَ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً فَکَانَ عَلِی وَ الْحَسَن وَ الْحُسَین وَ فَاطِمَة صَلَوَاتُ اللهِ وَ سَلَامُهُ عَلَیْهِمْ فَاَدْخَلَهُمْ رَسُولُ الله‏صلی‏الله‏علیه‏وآله تَحْتَ الْکَسَا فِی بَیْتِ‌ام سَلَمَة ثُمَّ قَالَ‏صلی‏الله‏علیه‏وآله اَللَّهُمَّ اِنَّ لِکُلِّ نَبِیٍّ اَهْلاً وَ ثِقْلاً وَ هَؤُلَاءِ‌ اَهْلِ بَیْتِی وَ ثِقْلِی فَقَالَتْ‌ام سَلَمَة‌ اَلَسْتُ مِنْ اَهْلِکَ فَقَالَ اِنَّکَ عَلَی خَیْرٍ وَ لَکِنْ هَؤُلَاءِ اَهْلُ بَیْتِی وَ ثِقْلِی.» (تفسیر الصافی؛ همان، ج 1، ص 463).

(27). تفسیر الصافی،‌ همان،‌ ج 1، ص 463.

(28). ر. ک: مسلم بن حجّاج قشیری، صحیح مسلم، بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی، ج 2، ص 1873،‌ و سنن ترمذی، دار احیاء التراث،‌ ج 5، ص 663.

(29). زمخشری، الکشاف، ج 1، ص 369.

(30). برگرفته از: پیام قرآن، ناصر مکارم شیرازی، قم،‌ انتشارات نسل جوان،‌ ج 9، ص 65 - 75.

(31). الصواعق المحرقة، ابن حجر هیثمی، لبنان، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، ج 2، ص 422.

(32). جواهر العقدین، ص244 به نقل از: الرد النفیس علی اباطیل عثمان الخمیس، حسن، عبدالله علی، مرکز الامام الباقر‏علیه‏السلام الاسلامی، 1386ش، ص103.

(33). الشفة الصاوی، ص 72 و 73 به نقل از: الرّد النفیس، همان، ص 104.

(34). صحیح مسلم، همان، ج 3، ص 1453.

(35). هیثمی، مجمع الزوائد، بیروت، دار الکتب العربی، ج 5، ص 190.

(36). ر. ک: مسند احمد حنبل، شعیب الارنوط، مؤسس? الرسال?، ج 6، ص 321؛ مجمع الزوائد، همان، ج 5، ص 190؛ مسند ابو یعلی موصلی، بیروت، دار المأمون، ج 8، ص 444 و مستدرک حاکم نیشابوری، بیروت، دار المعرفة، ج 4، ص501.
(37). خوارزمی، مقتل الحسین،‌ قم، مکتبة المفید، ج1، ص 146.
(38). فرائد السمطین، جوینی، بیروت،‌ مؤسسة المحمودی، ج 2، ص 134.
(39). مستدرک حاکم، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1406 ق، ج 1، ص 8؛ و سنن ترمذی، ج2، ص 110.
(40). راهنمای حقیقت، ‌همان، ص 297.
(41). علامه سید شرف الدین عاملی، المراجعات، بیروت، ‌چاپ چهارم، 1406 ق، ص 235. و ر. ک: مجلّه تراثنا، شماره 62 و امام علی مظلوم تاریخ،‌ همان، ص 644.
(42). شرح ابن ابی الحدید، بیروت، دار احیاء الکتب العربی، ج 12، ص 53؛ و تاریخ طبری، ج 3، ص 289.
(43). الغدیر، علامه امینی، چاپ اسلامیة، ج 2، ص288 و 289.
(44). ر. ک: مجلّه مبلّغان، ش 122، ص 23.


  


آشنایی با اصطلاحات الیگارشی،آریستوکراسى، اتوکراسی، تئوکراسی، بوروکراسی


1. الیگارشی (Oligarchy) یا گروه سالاری

این واژه در زبان یونانی از ریشه الیگوس = Oligos به معنای گروه معدود و اندک است و در علم سیاست به معنای سیادت سیاسی و اقتصادی گروههای معدود و اندک از ثروتمندان، استثمار گران و صاحبان نفوذ می‌باشد. (1) الیگارشی از نظر افلاطون، شکل منحط و فاسد شده حکومت آریستو کراسی است (2) که در آن گروه حاکم، تنها به منافع خودشان می‌اندیشند و منافع عموم افراد جامعه را نادیده می‌گیرند؛ از اینرو کلمه‌ای است که اشاره‌های تحقیرآمیزی دارد؛ یعنی نه تنها حکومت یک گروه کوچک، بلکه حکومت گروهی اندک و انگشت شمار است که در برابر توده مردم مسئول نیستند، یا فاسدند و یا از جهات دیگر مورد نفرت همگانی اند (3) و به نظر ارسطو، الیگارشی بدترین حکومت شمرده می‌شود. (4)

 

2. آریستوکراسی (Aristocracy) یا مهانسالاری

آریستو کراسی از واژه یونانی آریستوس (Aristos) به معنی بهترین و شایسته‌ترین است و در فلسفه سیاسی یونان، به معنای حکومت کسانی است که به ایده آل کمال انسانی از همه نزدیکترند (5) و به عبارت دیگر نوعی از حکومت است که در آن به طور نسبی بخش کوچکی از شهروندان، در تعیین مقامات عمومی و تدوین سیاستها نقش دارند. (6) از نظر ارسطو حکومتی را می‌توان به راستی آریستوکراسی یا حکومت نیکان نامید که از بهترین مردان فراهم آمده باشد و منظور از بهترین مردان، کسانی اند که در فضیلت به نحو مطلق و نه با معیاری نسبی یا خودسرانه، برتر از دیگران باشند؛ زیرا فقط در آریستو کراسی است که شهروند خوب، مرادف با انسان خوب است. (7)
به این نوع حکومت، مهانسالاری یا نژاد سالاری (حکومت نژادگان و اشراف) نیز می‌گویند. در عرف، حکومتی را «مهانسالار» (آریستو کراتیک) می‌خوانند که قدرت دولت در آن مطلق و در دست طبقه ممتاز باشد و آن طبقه، حاکمیت را از راه وراثت و امتیازهای طبقه‌ای در دست گرفته باشد و دیگر طبقات را در آن راه نباشد. نوع کامل این نوع نظام سیاسی را در ایران پیش از اسلام و اروپای قرون وسطی می‌یابیم.
این گونه حکومت، امروزه در کمترین جای جهان دیده می‌شود و جای خود را به دیکتاتوریهای جدید سپرده است. در فلسفه سیاسی چین باستان، به ویژه در فلسفه کنفوسیوس نیز توجه خاصی به نوعی بهانسالاری، یعنی حکومت با فضیلت‌ترین مردمان، به عنوان بهترین نوع حکومت، دیده می‌شود. (8)
بیشتر حکومتهای آریستوکراتیک در اروپا، بر مبنای توارث و یا ثروت و یا هر دو قرار دارند. (9)

 

3. اتوکراسی (Autocracy) یا یکه سالاری

این واژه ریشه یونانی دارد و به معنای قدرت مطلق و نوعی از قدرت است که دارای مختصات زیر باشد:
1. برتری آشکار یک فرد در بالاترین مرتبه اداری کشور.
2. نبودن قانون یا سنتهایی که بر عمل فرمانروا نظارت کند.
3. نامحدود بودن قدرت فرمانروا در پعمل.
یکّه سالاری ممکن است به وفاداری باطنی فرمانگزاران (اتباع) به سالار خویش یا بر ترس آنان از او متکی باشد. یکه سالار (اتوکرات = Autocrat) ممکن است قدرت خود را از راه رسوم و سنتهای اجتماعی کسب کرده باشد، یا به زور به دست آورده باشد که در صورت اول، یکه سالاری مشروع (10) از راه وراثت یا پذیرش فرمانگزاران است و در صورت دوم، دیکتاتوری است. سلطنتهای استبدادی، از نوع حکومتهای یکه سالاری است. (11)

 

4. تئوکراسی (Theocracy) یا یزدانسالاری

تئوکراسی در زبان یونانی به معنای حکومت خدایی است و آن نوعی حکومت است که در آن قدرت مطلق سیاسی، در دست مرجع عالی دینی و روحانی است و در آن اساس نظری حکومت بر آنست که حکومت در چنین نظامی از جانب خداوند است و مرجع روحانی، فرمانروای سیاسی نیز هست و دستگاه اداری و قضایی او فرمانهای خداوند که از راه وحی رسیده است را تفسیر و اجرا می‌کند. (12) کامل‌ترین گونه‌های حکومت یزدانسالاری، حکومت انبیا و امامان معصوم علیهم السلام است.

5. بوروکراسی (Bureaucracy) یا دیوانسالاری

این واژه در زبان فرانسه به معنای اداره و در زبان یونانی به معنای حکومت است و در اصطلاح به معنای دستگاه اداری است که بر طبق نظام و مقررات معین، امور جاری کشور و مؤسسه‌ها، شرکتها، دانشگاهها و... را اداره می‌کند و هدفهای آن را پیش می‌برد. پایه گذار نظریه جدید درباره بورو کراسی، مارکس وبر، جامعه‌شناس آلمانی است.
نظریه پردازان سیاسی، بوروکراسی را قدرت بی مهاری می‌دانند که می‌خواهد همه جامعه را ببلعد. جان استوارت میل، بوروکراسی را ضد دموکراسی (مردم سالاری) دانسته و آن را ضد حکومت نمایندگی و آزادی می‌داند. (13)

·    پاورقــــــــــــــــــــی
 
1. فرهنگ علوم سیاسی، غلامرضا علی بابایی و بهمن آقایی، تهران، نشر ویس، 1365،ص73.
2. دانشنامه سیاسی، داریوش آشوری، تهران، انتشارات سهروردی، چاپ اول، 1366،ص52.
3. فرهنگ علوم اجتماعی، کولب گولد و ویلیام جولیوس، ترجمه: زاهدی مازندرانی، انتشارات مازیار، تهران، 1376، ص92.
4. کتاب سیاست، ارسطو، ترجمه حمید عنایت، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چاپ سوم، 1371، ص158.
5فرهنگ سیاسی، داریوش آشوری، تهران، انتشارات مروارید، چاپ یازدهم، 1357،ص4.
6. ر. ک: حمید عنایت، بنیاد فلسفه سیاسی در غرب، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1349،ص82.
7. کتاب سیاست، ارسطو، ص172.
8. داریوش آشوری، دانشنامه سیاسی، ص19و 20.
9. کارلتون کلایمروردی و دیگران، آشنایی با علم سیاست، ترجمه بهرام ملکوتی، تهران، انتشارات امیر کبیر، چاپ سوم، ج 1، ص53.
10. مشروع در اینجا به معنای مقبول می‌باشد، نه به معنای شرعی بودن.
11. دانشنامه سیاسی، ص329 و 330؛ فرهنگ سیاسی، داریوش آشوری، تهران، انتشارات مروارید، چاپ یازدهم، 1357، ص4.
12. فرهنگ سیاسی، ص 61؛ فرهنگ عمید، ج 1، ص532؛ و دانشنامه سیاسی، ص321.
13. دانشنامه سیاسی، ص69.


  


        کی با حسین کار داشت؟+لبخندهای پشت خاکریز+وبلاگستان امام صادق(ع)

وضوی بی نماز!

موقع آن بود که بچه ها به خط مقدم بروند و از خجالت دشمن نابکار دربیایند. همه از خوشحالی در پوست نمی گنجیدند. جز عباس ریزه که چون ابر بهاری اشک می ریخت و مثل کنه چسبیده بود به فرمانده که تو رو جان فک و فامیلت مرا هم ببر، بابا درسته که قدم کوتاهه، اما برای خودم کسی هستم. اما فرمانده فقط می گفت: «نه! یکی باید بماند و از چادرها مراقبت کند. بمان بعداً می برمت!» عباس ریزه گفت: «تو این همه آدم من باید بمانم و سماق بمکم!»

وقتی دید نمی تواند دل فرمانده را نرم کند مظلومانه دست به آسمان بلند کرد و نالید: « ای خدا تو یک کاری کن. بابا منم بنده ات هستم!» چند لحظه ای مناحات کرد. حالا بچه ها دیگر دورادور حواس شان به او بود. عباس ریزه یک هو دستانش پایین آمد. رفت طرف منبع آب و وضو گرفت. همه حتی فرمانده تعجب کردند. عباس ریزه وضو ساخت و رفت به چادر. دل فرمانده لرزید. فکری شد که عباس حتماً رفته نماز بخواند و راز و نیاز کند. وسوسه رهایش نکرد. آرام و آهسته با سر قدم های بی صدا در حالیکه چند نفر دیگر هم همراهی اش می کردند به سوی چادر رفت. اما وقتی کناره چادر را کنار زده و دید که عباس ریزه دراز کشیده و خوابیده، غرق حیرت شد. پوتین هایش را کند و رفت تو.

فرمانده صدایش کرد: «هی عباس ریزه … خوابیدی؟ پس واسه چی وضو گرفتی؟»

عباس غلتید و رو برگرداند و با صدای خفه گفت: «خواستم حالش را بگیرم!» فرمانده با چشمانی گرد شده گفت: «حال کی را؟» عباس یک هو مثل اسپندی که روی آتش افتاده باشد از جا جهید و نعره زد: «حال خدا را. مگر او حال مرا نگرفته!؟ چند ماهه نماز شب می خوانم و دعا می کنم که بتوانم تو عملیات شرکت کنم. حالا که موقعش رسیده حالم را می گیرد و جا می مانم. منم تصمیم گرفتم وضو بگیرم و بعد بیایم بخوابم. یک به یک!»

فرمانده چند لحظه با حیرت به عباس نگاه کرد. بعد برگشت طرف بچه ها که به زور جلوی خنده شان را گرفته بودند و سرخ و سفید می شدند. یک هو فرمانده زد زیر خنده و گفت: «تو آدم نمی شوی. یا الله آماده شو برویم.» عباس شادمان پرید هوا و بعد رو به آسمان گفت: «خیلی نوکرتم خدا. الان که وقت رفتنه. عمری ماند تو خط مقدم نماز شکر می خوانم تا بدهکار نباشم!» بین خنده بچه ها عباس آماده شد و دوید به سوی ماشین هایی که آماده حرکت بودند و فریاد زد: «سلامتی خدای مهربان صلوات!»

کتاب رفاقت به سبک تانک صفحه 59

کی با حسین کار داشت؟

یک قناسه چی ایرانی که به زبان عربی مسلط بود اشک عراقی ها را درآورده بود. با سلاح دوربین دار مخصوصش چند ده متری خط عراقی ها کمین کرده بود و شده بود عذاب عراقی ها. چه می کرد؟
بار اول بلند شد و فریاد زد:« ماجد کیه؟» یکی از عراقی ها که اسمش ماجد بود سرش را از پس خاکریز آورد بالا و گفت: « منم!»
ترق!
ماجد کله پا شد و قل خورد آمد پای خاکریز و قبض جناب عزراییل را امضا کرد! دفعه بعد قناسه چی فریاد زد:« یاسر کجایی؟» و یاسر هم به دست بوسی مالک دوزخ شتافت!
چند بار این کار را کرد تا این که به رگ غیرت یکی از عراقی ها به نام جاسم برخورد. فکری کرد و بعد با خوشحالی بشکن زد و سلاح دوربین داری پیدا کرد و پرید رو خاکریز و فریاد زد:« حسین اسم کیه؟» و نشانه رفت. اما چند لحظه ای صبر کرد و خبری نشد. با دلخوری از خاکریز سرخورد پایین. یک هو صدایی از سوی قناسه چی ایرانی بلند شد:« کی با حسین کار داشت؟» جاسم با خوشحالی، هول و ولا کنان رفت بالای خاکریز و گفت:« من!»
ترق!
جاسم با یک خال هندی بین دو ابرو خودش را در آن دنیا دید!

 

کتاب رفاقت به سبک تانک صفحه 84


  


شهید آوینی+نخل‌ها هنوز ایستاده‌اند...+وبلاگستان امام صادق(ع)

نخل‌ها هنوز ایستاده‌اند...

چه روز باشکوهی است سوم خرداد، روزها و شب‌های منتهی به آن، سراسر خاطره و نیایش است و چه باشکوه که نخل‌ها همچنان ایستاده‌اند. نخل‌ها هنوز ایستاده‌اند تا مقاومت را به رخ تاریخ بکشند، کارون همچنان جریان دارد تا رفتن و پیوستن را متجلی سازد.
نخل‌ها هنوز ایستاده‌اند تا ما بدانیم مردان و زنان این سرزمین چگونه از خود عبور کردند...
نخل‌ها بیدارند و از راز و رمز شب، سنگر و سکوت و ستاره می‌گویند، نخل‌ها ایستاده‌اند، خدایا ! فردا چه خواهد شد...
خدایا چه می‌شود اگر خورشید بر سرزمین‌ طلایی "خرمشهر" فرود آید و بر دستان زنان و مردانش بوسه زند، سزاوارست اگر ماه بر پیشانی این سرزمین سجده کند.
خدایا سزاوارست اگر ستاره‌ها یکی یکی بر زمین آیند تا در برابر عظمت فرزندان این خاک کرنش کنند.
روبروی مسجد جامع خرمشهر، ایستاده‌ام چه رازها در خود دارد و چه سکوتی که سرشار از ناگفته‌هاست، چه ایثارها به یاد دارند، احساس می‌کنم دیوارهای مسجد نیز خاضعانه در برابر صبوری دادن سرزمین آتش و خون تعظیم می‌‌کند.
چه عظمت باشکوهی، ‌چه لحظه فراموش‌نشدنی، و چه لبخند زیبایی است که روز و آفتاب بر شهیدان روا می‌دارند. چه زیباست شکوه باران که قامتش را برای شهیدان خم می‌کنند.
خدایا! کجایند آن مردان به ادعایی که از نور هدیه می‌چیدند.
کجاست فریاد الله اکبر مردان خدایی که قلب دشمن را می‌شکافتند.
خدایا! صدای گلوله رانشنیده‌ام، صدای زوزه خمپاره رانشنیده‌ام.صدای سوت نارنجک را نشنیده‌ام، رد گل آلود پای دشمن را ندیده‌ام اما به یاد دارم غارت خانه و کاشانه مردم را ... چگونه می‌توان از ناجوانمردی سیم‌های خاردار و میدان مین نگفت.
چگونه می‌توان کتاب تاریخ را بست و نگفت که دشمن چگونه به خود اجازه داد شهری را ویران، مادری را منتظر و فرزندی را از خانه‌اش بیرون کند.
چگونه می‌توان آرام نشست و بر سوگ "لاله‌های سرخ"‌با باران همراه نشد.

ادامه مطلب...

  


 

توجیه ها و هشدارها+وبلاگستان امام صادق(ع)

کسانی که از تلفن‌های همراه دوربین‌دار برای فیلمبرداری استفاده می‌کنند، اغلب فیلم‌ها را در حافظه آن نگهداری می‌کنند. اکثر قریب به اتفاق گوشی‌ها به جز شماره pin اولیه که برای روشن کردن دستگاه لازم است، هیچ‌گونه قابلیت ایمنی ندارند.

به رغم رعایت موارد امنیتی از قبیل استفاده از نرم‌افزارهای رمزسازی و نصب کلمات رمز عبور‌،‌ باز هم مواردی چند از نفوذگران به شبکه‌های کامپیوتری سازمان‌های معروف و حتی کامپیوتر افراد عادی در اخبار منتشر می‌شود.
کارشناسان به استفاده‌کنندگان از کامپیوتر همواره هشدار می‌دهند مراقب نفوذ رخنه‌گران باشند و در نگهداری اطلاعات خصوصی خود‌‌، حداکثر هوشیاری را به خرج دهند. آنان برای کاربران کامپیوتر توصیه‌های ساده‌ای دارند که پیروی از آنها می‌تواند تا حد قابل توجهی جلو دست‌درازی دیگران را به اطلاعات شخصی بگیرد.


موقعیت‌های خطرآفرین
کسانی که از تلفن‌های همراه دوربین‌دار برای فیلمبرداری استفاده می‌کنند، اغلب فیلم‌ها را در حافظه آن نگهداری می‌کنند. اکثر قریب به اتفاق گوشی‌ها به جز شماره pin اولیه که برای روشن کردن دستگاه لازم است، هیچ‌گونه قابلیت ایمنی ندارند.
به یاد داشته باشید چنانچه فیلم مورد نظر شما خصوصی است، آن را در حافظه تلفن نگه ندارید. هرچه زودتر آن را به حافظه کامپیوتر منتقل کنید و سپس به روش‌هایی که در ادامه مطلب توضیح داده شده است، آن را ایمن کنید. فایل فیلم را هم از حافظه گوشی پاک کنید.
اتصال کامپیوتر به شبکه اینترنت از جمله مواردی است که می‌تواند باعث نفوذ رخنه‌گران به کامپیوتر شخصی شود. باز کردن پیوست‌های ناشناس ای‌میل‌ها یکی از تهدیدآمیزترین کارهاست که قویا باید از آن پرهیز کرد.
انواع و اقسام برنامه وجود دارد که می‌تواند در کار کامپیوتر اخلال کند یا اطلاعات داخل آن را به جا‌های دیگر ارسال کند. ویروس فقط یک تهدید است.


چه کار کنیم؟
به طور کلی،‌ برای ایمن‌سازی فایل‌ها و پوشه‌ها (فولدرها) می‌توان یا از ابزار موجود در خود این نرم‌افزارها استفاده کرد یا نرم‌افزارهای مختص رمزسازی را به کار گرفت. ابتدا به قابلیت‌های خود نرم‌افزارها می‌پردازیم.
چنانچه اطلاعات مورد نظر شما به صورت فایل Word است مثلاً نامه یا سند،‌ می‌توانید به سادگی برای آن رمز بگذارید. برای این منظور ابتدا آن فایل را باز کنید و روی Tools در نوار بالا کلیک کنید. سپس روی Options بیایید.
صفحه‌ای برابر شما پدیدار می‌شود. روی Security کلیک کنید. در این بخش دو مستطیل خالی دیده می‌شود که باید کلمه عبور را در آنها وارد کنید. سپس روی OK کلیک کنید. حالا اگر فایل را ببندید،‌ بازکردن و خواندن آن نیازمند کلمه عبوری است که وارد کرده‌اید. در صورتی که اطلاعات به شکل فایل صوتی و تصویری است،‌ بهتر است ابتدا پوشه‌ای درست کنید و ‌آن را در پوشه قرار دهید.

در اینجا بسته به اینکه دقیقاً از چه نوع سیستم عاملی استفاده می‌کنید،‌ دو حالت وجود دارد. اگر از ویندوز ایکس‌پی حرفه‌ای استفاده می‌کنید، روی پوشه، راست کلیک کنید و روی نوار عمودی که ظاهر می‌شود، روی Properties بزنید. در صفحه‌ای که می‌آید،‌ دنبال دکمه Advanced بگردید و روی آن کلیک کنید.
در مربع خالی کنار جملهEncrypt contents to secure data علامت بگذارید. سپس در پایین صفحه OK را بزنید. در این صورت،‌ باز کردن این پوشه مستلزم استفاده از کلمه رمزی است که شما به عنوان کلمه رمز Log خود قبلاً وارد سیستم کرده‌اید. (کلمه رمز Log عمدتاً زمانی به کار می رود که چند نفر به طور مشترک از یک کامپیوتر استفاده می‌کنند).
در این حالت هر کس می‌تواند برای خود یک Account جداگانه تعریف کند و با واردکردن کلمه رمز Log خود وارد کامپیوتر شود تا اطلاعات ذخیره شده خود قابل دسترسی توسط دیگر کاربران نباشد. اگر می‌خواهید برای خود Account جداگانه درست کنید، به قسمت Control Panel بروید و روی علامت User Accounts کلیک کنید و دستورالعمل لازم را گام به گام اجرا کنید. از آن پس، می‌توانید با کلمه رمز Log خود وارد کامپیوتر شوید.
چنانچه از نسخه خانگی ویندوز ایکس‌پی استفاده می‌کنید‌،‌ همین کار با اندکی تفاوت قابل انجام است. باز روی پوشه راست کلیک کنید و مؤس را رویProperties ببرید و بزنید. در بالای صفحه‌ای که ظاهر می‌شود،‌ روی کلمه Sharing کلیک کنید. در مربع خالی که کنار جمله Make this folder private قرار دارد،‌ با مؤس علامت بگذارید. در پایان در پایین صفحه روی OK بزنید. حالا باز کردن مجدد پوشه مستلزم وارد‌کردن کلمه رمز Log شماست.


نرم‌افزارهای رمزساز
یک راه کلی دیگر برای حفاظت از اطلاعات، استفاده از نرم‌افزارهای رمزسازی است. برخی از این نرم‌افزارها به صورت رایگان در اینترنت قابل دسترسی است و برخی دیگر را باید خرید.


چند نکته ضروری برای مراقبت از اطلاعات شخصی در وسایل جدید ارتباطی
چیزی به اسم حفاظت صددرصد وجود ندارد. به همان تعداد که برنامه‌ها و قابلیت‌هایی برای ایمن‌سازی فایل‌ها و پوشه‌ها وجود دارد،‌ به همان تعداد نیز دستورالعمل برای کشف کلمات رمز وجود دارد. اما روش‌هایی که در اینجا گفته شد،‌ اطلاعات شما را از گزند بیشتر تلاش‌ها برای دستبرد حفظ می‌کند. اما اگر اطلاعات مورد نظر واقعاً اهمیت حیاتی دارد، استفاده از برنامه‌های تجاری شناخته‌شده پیشنهاد می‌شود.
1. با وجودی که فایل‌ها و پوشه‌ها به این شکل حفاظت می‌شوند،‌ این بدان معنا نیست که آنها قابل حذف کردن نباشند،‌ هر چند که برخی برنامه‌های ایمن‌سازی جلوی حذف فایل یا پوشه رمزدار را می‌گیرد.
2. اگر کلمه رمز را فراموش کنید، تمام اطلاعات از بین می‌رود،‌ مگر آنکه حاضر باشید پولی را به افراد وارد بدهید تا قفل آن را بشکنند. باید در حفظ کلمه رمز دقت زیادی کنید. در مورد استفاده از کلمات رمز نیز باید چند ملاحظه را درنظر بگیرید.
مراقبت سهل‌انگارانه یا ناقص از اطلاعات حیاتی می‌تواند عواقب جبران‌ناپذیری به همراه داشته باشد. هرگز اهمیت ایمن‌سازی اطلاعات در کامپیوتر را دست‌کم نگیرید.
در صورت توجه به تدابیر امنیتی که در اینجا برشمرده شد،‌ می‌توانید با اطمینان قابل قبولی، انواع اطلاعات مکتوب و تصویری خود را در کامپیوتر ذخیره کنید،‌ بدون آنکه از امکان دستبرد دیگران به آنها دچار بیم و هراس باشید. این‌گونه‌، لذت استفاده از دستاوردهای فناوری جدید را حس خواهید کرد.

http://ghariv.ir


  


فرق بین سنّت و مدرنیته در اسلام چیست؟+وبلاگستان امام صادق(ع)

مشکل اساسی اینجاست که به خاطر تحقق اهداف سیاسی، واژگان فلسفی را بدون ارائه‌ی تعریفی درست و به صورت ژورنالیستی به میان مردم می‌آورند و با شعار قرار دادن آنها سعی در سلطه‌ی جریان مطلوب می‌کنند. واژگانی چون: انسان‌گرایی به مفهوم کلی، اومانیسم، عقل‌‌گرایی، آزادی یا دموکراسی که امروزه به لیبرال دموکراسی مبدل شده است، سنّت، مدرنیسم، پست مدرنیسم و فراتر از آن، همه واژگانی هستند که تعاریف متفاوت و گاه متضادی در اندیشه شناسی و فلسفه دارند و البته بهره‌وری از آنها عمدتاً در راستای اهداف سیاسی صورت می‌پذیرد. همان‌طور که «احکام و فلسفه احکام» را به صورت تخصصی در اذهان عمومی مطرح کرده و زیر سؤال می‌برند تا به اهداف سیاسی برسند.

به همین سؤال دقت کنید، ابتدا سنّت و مدرنیته در مقابل یک دیگر قرار می‌گیرند، بعد «دین» جایگزین «سنّت» شده و به جای آن که سؤال شود: «آیا سنّت گرایی سبب عقب افتادگی می‌شود و ...»، بیان می‌گردد: «آیا دین سبب عقب‌افتادگی و مدرنیته سبب پیشرفت است؟»، یعنی باید قبول کنید که دین سنّتی و مربوط به گذشته است!

در این روش القا می‌کنند که «سنّت» یعنی بازگشت به گذشته و آن هم ارتجاع و مذموم است و البته هر گاه که به نفع باشد، آن را خوب و ممدوح قلمداد می‌کنند. مثلاً در جوامع امروزی می‌گویند سبک زندگی سنّتی حتی به رسم انسان‌های گذشته بهتر است و حتی روش‌های درمانی سنّتی بهتر است؛ یا در جامعه ما چنان از حلیّت «موسیقی سنّتی» نام می‌برند که گویی فصل تمایز موسیقی حلال از حرام، سنّتی یا مدرن بودن آن است؟! گویی گذشتگان هر چه می‌نواختند حلال بود و امروزی‌ها هر چه می‌نوازند حرام است؟ در واقع گویا موسیقی سنّتی ذبح شرعی موسیقی حرام است!

به طور کلّی نه «سنّتی» به مفهوم آن چه مربوط به گذشته است با اسلام تطبیق یا منافات دارد و نه مدرنیته به مفهوم آن چه جدید است. هر چند که جهان غرب امروزه دیگر «مدرنیته» را قبول ندارد و مدعی است که از این مرحله گذر کرده و به پست مدرنیسم و فراتر از آن رسیده‌ایم. مدرنیته مبتنی بر اصول و مفاهیم کلّی است و ما باید مفاهیم کلّی را منکر شده و تکذیب کنیم.

دقت شود که نه هر چه مربوط به گذشته باشد الزاماً خوب، درست، صحیح و مفید است و نه هر چه مربوط به گذشته است الزاماً بد، مذموم و مضر است. هم چنین نه هر چه به عنوان مدرنیته، مدرنیسم، پست مدرنیسم و ... در قالب فرضیه، نظریه و ... مطرح و البته القا می‌شود الزاماً خوب، درست، صحیح و مفید است و نه هر چه جدید است، الزاماً بد، باطل و مضر است.

در عالم هستی حقایق بسیاری هستند که تغییر ناپذیرند، لذا «سنّتی و مدرن» اصلاً به آنها صدق نمی‌کند.

بودریار که خود از صاحب‌نظران معاصر پست مدرنیسم و فراتر از آن است با تشبیه جهان و زندگی به یک بازی می‌گوید: «‌در این بازی قواعدی وجود دارد که ثابت هستند و در اختیار ما نیز نیستند، لذا یک نواخت بوده و برای ما جاذبه‌ای ندارند، چون نمی‌توانیم دخالت کرده و تغییرشان دهیم، اما قوانینی وجود دارد که چون قوانین را ما وضع کرده و ما منسوخ می‌کنیم و دست خودمان است، جاذبه دارند – کتاب اغواگر». خوب وی حرف جدیدی نزده است، مانند بقیه‌ی نظریه‌پردازان جدید، فقط واژگان و ادبیات را تغییر داده و سپس نتیجه‌گیری غلط کرده است. معلوم است که قواعد عالم هستی ثابت هستند و قوانین به تناسب شرایط زمانی، مکانی، محیطی فرد و جامعه و ... متغیر می‌شوند. در قوانین نیز اصولی ثابت می‌مانند و فروعش باز متغیر می‌شوند. مگر در اسلام غیر از این است؟

از نظر اسلام، حقایق هستی، خلقت و زندگی، همه حکیمانه بوده و بازی نیستند. لذا در قرآن کریم فرمود: که جهان را برای بازی نیافریدم. در ثانی حقایق عالم هستی به هیچ وجه با نظریه، فرضیه، تأیید، تکذیب، ایمان یا کفر متغیر نمی‌شوند. خدا، انسان، جهان قانونمند، عقل، فطرت، نفس و ... همه ثابت، منظم و حکیمانه هستند. لذا فرمود:

«فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ» (الرّوم، 30)
ترجمه: پس روى (جهت) خود را با گرایش تمام به حق به سوى این دین کن با همان سرشتى (فطرتی) که خدا مردم را بر آن سرشته است، آفرینش خداى تغییرپذیر نیست این است همان دین پایدار ولى بیشتر مردم نمى‏دانند.

پس سنّتی و مدرنیته، به رغم آن که در جهان غرب به خاطر جریانات مقابله با کلیسا در مقابل دین قرار گرفت، از نظر اسلام هیچ کدام مقابل دین قرار نمی‌گیرند. چرا که اولاً چنان چه بیان شد اصول دین که منطبق بر حقایق عالم هستی می‌باشند با گذر از سنّتی به مدرن متغیر نمی‌گردد و فروع احکام نیز محدود و محصور نمی‌باشند.
در احکام اسلامی واجب‌تر از نمازهای یومیّه وجود ندارد. نماز چهار رکعتی ظهر به هنگام سفر دو رکعتی می‌شود، به هنگام سختی قیام می‌توان نشسته نماز خواند، اگر رکوع و سجود با اعضای سالم ممکن نباشد، می‌تواند حرکات دیگر اعضا و حتی پلک چشم را جایگزین کرد. پس اصل نماز ثابت می‌ماند و فرع آن متناسب با شرایط شخص، محیط و زمان متغیر می‌شود. روزه واجب است، اما نه بر بیمار یا مسافر یا زنی که عذر شرعی دارد - خمس و زکات واجب است، اما نه بر کسی که ندارد و مشمول نمی‌گردد - حج واجب است، اما فقط بر مستطیع - جهاد و سایر احکام نیز همین‌طور هستند.
در خصوص «ابزار» یا به تعبیری دیگر «تکنولوژی» که به غلط آن را سمبل و نماد مدرنیته می‌خوانند [چرا که بشر همیشه ابزارساز بوده است] نیز اسلام نه تنها مخالفتی ندارد، بلکه با صراحت تمام به کسب علم، کشف قوانین و پدیده‌ها و استفاده بهینه از امکانات و به روز بودن تصریح می‌نماید.
«مطهری: (در اسلام) یک وسیله مادی و یک شکل ظاهری نمی‌توان یافت که جنبه تقدس داشته باشد و در واقع هیچ شکلی جز قالب های مربوط به احکام عبادی، دارای تقدس نیست که مسلمان وظیفه خود بداند که آن شکل و ظاهر را حفظ نماید از این رو پرهیز از تصادم با مظاهر توسعه علم و تمدن یکی از جهاتی است که کار انطباق دین را با مقتضیات زمان آسان کرده و مانع بزرگ جاوید ماندن [دین] را از میان بر می‌دارد.»پس، نه چنین است که هر چه در گذشته بوده سنّت است و الزاماً بد یا خوب است و نه چنین است که هر چه جدید می‌آید مدرن و الزاماً بد یا خوب است و نه هیچ کدام مقابل اسلام قرار دارند.سنّت و مدرنیته، اگر درست معنا شوند، تمیز بین حق و باطل در آنها نیز راحت‌تر و منطقی‌تر صورت می‌گیرد. اسلام با هر گونه تهجّر، خرافه، ارتجاع، عقب‌افتادگی، جهل و به اصطلاح «سنّت غلط آباء و اجدادی» مخالفت است و در ضمن تأکید دارد که «سنّت الله» تغییر ناپذیر است. هم چنین با هر گونه انحراف، ظلم، ابطال ارزش‌ها، کتمان حقایق عالم هستی، تکفیر مبدأ و معاد، نفی مفاهیم کلّی و ... به بهانه‌ی دستیابی به چند ابزار یا چند کشف علمی یا چند نظریه و فرضیه به نام مدرنیسم یا پست مدرنیسم نیز مخالف است.


  


رنسانس علمی تحریم شدگان

رنسانس علمی تحریم شدگان +وبلاگستان امام صادق(ع) 

اینهائى که من عرض می کنم، رجزخوانى نیست؛ این گواهىِ مراکز علمى معتبر دنیاست. آنها می گویند سریع‌ترین رشد علمى در همه‌ى دنیا در این سالها، در ایران اتفاق افتاده است...«مقام معظم رهبری»
نشریه ی نیوساینتیست (Newscientist)علاوه بر اینکه رشد علمی ایران را یازده برابر میانگین جهان و سریعتر از هر کشور دیگر می داند کشورمان را جزو پنج قدرت در حال ظهور جهان نیز به شمار می آورد. نهاد های رسمی و غیر رسمی رتبه علمی ایران را در جهان بین 16 تا 13 عنوان و پیش بینی می کنند که این رتبه تا سال 2018 تک رقمی شود، برای خیلی ها قابل باور نیست که کشوری که از لحاظ علمی تا بیست و اندی سال پیش در رکود و خواب آلودگی بود الان با چنین سرعت فزاینده ای در حال پیشرفت باشد. تا جایی که مفسران، باوجود سانسور رسانه ای شدید معاندینش، خبر از تبدیل ایران به یکی از ابرقدرت های علمی جهان را در آینده ای نزدیک بدهند و حتی شورای اطلاعات ملی آمریکا درگزارش چشم انداز بیست ساله جهان، ایران را به دلیل پیشرفت های سریع علمی، یکی از 10 کشور تاثیرگذار جهان تا دو دهه آینده می داند.
دستاوردهای علمی ایران در زمینه های پزشکی ، فناوری هوا فضا ، فناوری هسته ای ، فناوری نانو ، سلولهای بنیادین ، زیرساختهاى فنى و مهندسى ، موشکها و تسلیحات نظامی و... برای خیلی ها غیر باور است و نقطه ی قوت همه ی این پیشرفت ها بومی بودن آن در شرایط شدیدترین تحریم هاست که در ادامه سعی می گردد بطور اجمال به برخی از این شگفتی های علمی که نوید رنسانس علمی را می دهد اشاره گردد.
ایران در جمع برترین های پزشکی جهان
بودن در صدر پزشکی منطقه و برترین های جهان از ساخت انواع داروها و رادیو داروهای بومی ، انجام عمل های غیرقابل باور تا حتی تولید سلول های ماهیچه ای قلب و برخی از اجزا بدن و حتی روبات هوشمند دستیار جراح در ایران طراحی و ساخته شده است.
  

مشخصات مدیر وبلاگ
لوگوی وبلاگ

بایگانی
عناوین یادداشتهای وبلاگ
لینک‌های روزانه
صفحات اختصاصی
دسته بندی موضوعی
وبلاگستان امام صادق(ع) ، امام خمینی ، سیاسی ، انقلاب اسلامی ، رهبر ، شهدا(وصیت نامه) ، امام خامنه ای ، ما می توانیم. ، ولایت ، انقلاب ، حجاب ، حماسه 9دی ، امام خمینی (ره) ، اجنماعی ، باشگاه مخاطبان ، دینی ، وبلاگستان امام صادق (ع) ، موج وبلاگی من یک بسیجیم ، میدان ژاله ، نفوذ تفکر امام خمینی (ره) در اسپانیا و آمریکای لاتین ، نقش روحانیت در گستره فرهنگ دینی بعد از انقلاب اسلامی ، نوع اجتهاد حضرت امام ، همراه با رزمندگان ، و آن روز قلب ملت از کار ایستاد ، سید روح الله خمینی ، سیرة رهبری ، شجاعت امام ، شخصیت امام خمینی (ره) ، شهادت حاج آقا مصطفی خمینی ، ویژگی های مکتب سیاسی امام خمینی ، مجموعه رفتار امام با طلاب ، مرگ بر آمریکا ، جمعه خونین تهران ، رهبری امام خمینی (ره) ، زن چادری ، زندگی امام به روایت امام ، سیاست خارجی در کلام امام راحل ، شهید مطهری ، شکنجه گاه مخفی ساواک ، طلاب ، عاشورای حسینی سرچشمه انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) ، عشق به ولایت ، عقل و عشق ، عوامل شتاب‌زای انقلاب اسلامی ، فضایل اخلاقی ، قدیمی ترین سند مبارزاتی امام خمینی 1323 شمسی ، گشتی در کتاب خانه شخصی رهبر انقلاب ، اخلاق دانشجویی از زبان امام خمینی ، اگه دوست داری چادری باشی بخوان! ، امریکا ، 17شهریور ، آرمان های انقلاب اسلامی ، آمریکا در اندیشه روح الله ، آیةاللَّه خامنه‏ ای ، خاطرات ، خاطراتی درس آموز از زندگی مقام معظم رهبری ، در حدیث دیگران ، دیدگاه امام خمینی (ره) ، بازخوانی پرونده تهاجم فرهنگی از نگاه رهبر حکیم انقلاب ، بسیج ،
آمار وبلاگ
بازدید امروز : 80
بازدید دیروز : 80
کل بازدید : 676774
کل یاداشته ها : 462
دوستان

«دیداردوست» پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار گاهِ رهایی جاده های مه آلود عاشقانه می گویم مهندس محی الدین اله دادی {choobak33} {یادداشت های شخصی خودم} «ستارگان دو کوهه» {شلمچه} «نیمکت آخر» {خاطرات دکتر بالتازار} {چشمه دانش} {سلمان علی (ع)} تراوشات یک ذهن زیبا پیامنمای جامع «دلبستگی امام زمان(عج)...به امام (ره) و شهدای عصر من {دوستدار علمدار} {نور اهلبیت *علیهم السلام} «عطر یاس» طوفان 2012 «بچه های خدایی» بچه های خدایی «هدهد» دل شکســــته {برادران شهید هاشمی} «welcome to my profile» Manna «محمد قدرتی» {شلوغی های من} «نه/دی /هشتادوهشت» «متین» «ذوالقرنین » Note Heart موزیک انلاین رویابین «اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما...» «صاعقه» {برو بچ ادبی} {ستاره خاموش} عفاف و حجاب «عشق و تنهایی» «حاج احمد متوسلیان» {مـــــولا علی جان} فرزند روح الله... میم مثل مغنیه «میم مثل مغنیه» {از فـرش تا عـــرش} «سفیر نور» «دیدبــــــــــــــــــــان» «ایریت نام عبری گل نرگس است» مناجات با عشق {پیروان ولایت } مطالب جالب your memoirs {هدیه با شکوه خدا... } شورای شهراندیشه صاعقه 90 PERSIAN جهاد سیاسی سایت فرهنگی،اجتماعی،سیاسی و خدمات کانون فرهنگی حجت بن الحسن عجل الله سایت چندرسانه ای سیاسی فرهنگی بچه بوستان حجاب کوثر بی کرانه کنکاش پایگاه بسیج مسجد المهدی (عج) دارک سایت علمی آموزشی دیده بان رایحه خوش اندیشه یک قدم تامهدویت صیاد 30 یا سی مسائل روز وبلاگ جوانان جوانی کانون سبز انتظار جاهدین زینت زن حجاب، صدفی برای مروارید... زیباترین شکیب دختر با حجاب بت شکن ایران چترِ باز یک اسمان ستاره گلستان شهدا واحد 106 لشگر امام حسین (ع) اصفهان یک لحظه انتظار جوانه صبح دیگر در راه است.. مسائل روز گلستان شهدا صدف حجاب انتظار سبز صراحت تا زنده ایم رزمنده ایم..(مرصاد) رنــــــــــــــــگ نــــــــــــــــــو روایتگر بهترین راه رسیدن به خدا رایحه خوش اندیشه قاصدک محمد(ص) پیامبر مهر- یک خبرنگار عاشقان ولایت فقیه مبارزه باجنگ سایبری باهم و در کنار هم نوید احیا نصر19 نقد آزادانه نسیم انتظار نائب مهدی بسم رب المهدی جنگ نرم مرصاد20 اولی نیستم.امابهترینم پلاک یعنی... کوکما(2)شهدای لسان الارض نحر خین جنت110 I'm from Iran ( The Islamic Republic of IRAN ) حوزه 6 بسیج دانش آموزی شهیدفهمیده اصفهان گنج عشق ماهنامه حوزه مقاومت 6 بسیج دانش آموزی استان اصفهان دانشگاه پیام نور فریمان جهان اسلام اصفهان دیار نصف جهان مذهبی فرهنگی امام مبین اختراعات روز دنیا ایستگاه بهشت دانلود دیده بان DEAR IRAN ضامن اهو دل نوشته های سیاسی فرهنگی راهنما و آموزش و خدمات وبلاگ نویسی بوی سیب بی دریا پایگاه بسیج امام محمد باقر(ع)کندر سیج بدنه فعال ملت است پایگاه بسیج خواهران مسجدالمهدی(عج) دارک .بسیج خواهران سیاوشکلا عصر انتظار عاشقان حسین آسمونی برای ایرانیان انتقاد گوناگون سیا شناخت فراماسون ها فراماسونری انجمن علمی دانشگاه پیام نور خواف حقیقت آخرین پیشوا وبلاگ اطلاع رسانی ابوذر غفاری فرصت آرامش من. روستای دنیای مجازی 1دل بامحبت اصفهان دیار نصف جهان دیار نصف جهان تهاجم خاموش پایگاه اطلاع رسانی بخش ششطراز نگین هستی پایگاه جامع اطلاع رسانی شهدائ استان اصفهان سایت خبری صاحب نیوز پایگاه سید احمد خمینی پایگاه شهید رجایی از شعار تا حقیقت برهان پایگاه بسیج نورالائمه ع حوزه 12 بقیه اله شهید باکری بسیجی بچه مسجدی امان از دل زینب امام خامنه ای خدا قوت پایگاه شهید چمران اصفهان دیده بان رهبر عزیزم ستیز با عاشورا وبلاگستان امام صادق(ع) پایگاه المهدی (عج) منتظر رضوان الشهدا گرداب «امیر سرلشگر بسیجی شهید عباس بابایی» «طلبه مثبت» «داستانهای قرآن» «بصیرت اسلامی» «طلبه مثبت» «صراط» «ذی القربــــــــــــی» درد و دل «بچه شمرون» رهبر مجازی! بچه های مسجد محله مهدیه نسیم بیداری پایگاه مقاومت شهید دستغیب ارزان یاوران حرم پایگاه خاتم الانبیاء کنیز مادر درد و دل حضرت موعود زندگی از نوع اسلامی با قرآن و اهل بیت به سوی ظهور انعکاس حقیقت ما بمب هسته ای از جنس ایرانیم!!! تلالو 16 ام ابیها (س) شهیده اعظم خوش نویسان شهیده عصمت رجب زاده خـــــادم بچه ارزشی ها سایت تفریحی و سرگرمی* همه چی از همه جا * نوید احیا «همه چی از همه جا» منتظر چترِ باز {قرآن پژوهی} {پایگاه سایبری کلاله} {گلستان بلاگ} {نسیم زندگی the breeze of life} {جمجمه ات را بخدا بسپار } {دانشجویان پیرو خط امام خامنه ای} جنگ نرم«پایگاه بسیج المهدی» «باران رحمت» از همین سی ودو حرف کانون فرهنگی شهید مفتح سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی هیچش کناره نیست امید نا امیدا (وبلاگ تخصصی عشق و وفا) السلام علیک یا فاطمه الزهرا {چریغ} {معاونت تبلیغ وآموزش های کاربردی حوزه های علمیه} «جبهه فرهنگی مذهبی حضرت روح الله » دختران حماسه بانـوی آب و آفتـاب {ثامن تم} {حوزه 6دانش آموزی استان اصفهان} «شمیم ظهور» من دیپلمات نیستم، انقلابی ام تـربــــــــــت عــــرش کوثر نیوز من عاشق بسیج اصفهان هستم! نوید احیا یه انقلابی روزهای مدرسه سیب آبی بسیج مکتب عشق انعکاس حقیقت ما بمب هسته ای از جنس ایرانیم!!! سنگر مجازی فرهنگی هیچش کناره نیست امید نا امیدا (وبلاگ تخصصی عشق و وفا) حماسه سیاسی،حماسه اقتصادی بصیرت مداحان اهل بیت نسیم بیداری محله مهدیه (یاقوت آسمانیها) انتظار تنها در مبارزه است! یوسف زهرا یک لحظه انتظار مسافر باران رحمت شمیم ظهور ایستگاه بهشت زلال همچون آب

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ