آزادی و اسلام (2)
انواع آزادی
دو نوع آزادی مدنظر است، آزادی تکوینی و آزادی تشریعی.
1. آزادی تکوینی
آزادی تکوینی به این معناست که در نظام آفرینش، انتخاب راه و عقیده اجبارپذیر نیست و انسان به حسب خلقتش موجودی دارای شعور و اراده بوده، در انجام و ترک فعل و انتخاب و اختیار خود آزاد است و البته در اصل این اختیار مجبور و ناچار است.
اصولا دین و مذهب مجموعهای از اعتقاداتی است که با روح و فکر انسان سر و کار دارد؛ و اساس آن بر ایمان و یقین استوار است و از اینرو خواه ناخواه راهی جز منطق و برهان و استدلال نخواهد داشت.
ایمان یک عقد و التزام قلبی و درونی است که انسان با اختیار خویش آن را میپذیرد؛ از این جهت اسلام ایمان اجباری را نمیپذیرد و خداوند متعال بشر را آزاد گذاشته است تا با تحقیق دین را انتخاب کند.
البته انتخاب کننده دین ناحق و کفرآمیز را کافر و انتخاب کننده دین حق را مؤمن قلمداد میکند.
آیات متعددی بر اصل اختیار و آزادی تکوینی انسان وارد شده است. به عنوان نمونه:
الف: «لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی» ؛ (1) «در [قبول و انتخاب] دین هیچگونه اکراه [و اجباری] نیست، راه درست از راه انحرافی آشکار شده است.»
مرحوم علامه طباطبایی میگوید: «در این آیه، دین اجباری نفی شده است، چون دین عبارت است از یک سلسله معارف علمی که جامع همه آن معارف یک کلمه است و آن عبارت است از «اعتقادات» ، و اعتقاد و ایمان هم از امور قلبی است که اکراه و اجبار در آن راه ندارد، زیرا کاربرد اکراه تنها در اعمال ظاهری است، که عبارت است از حرکاتی مادی و بدنی، و اما اعتقاد قلبی برای خود، علل و اسباب دیگری از سنخ خود اعتقاد و ادراک دارد و محال است که مثلا جهل، علم را نتیجه دهد.» و در ادامه میفرماید: «در این آیه، دو احتمال وجود دارد:
1. ممکن است جمله خبری باشد. 2. ممکن است جمله انشایی باشد. اگر جمله خبری باشد میخواهد از حال تکوین خبر دهد و بفرماید که خداوند در دین اکراه و اجباری قرار نداده است و در نتیجه از حیث حکم شرعی گفته میشود که اکراه و اجبار در دین نفی شده و اکراه بر دین و اعتقاد، جایز نیست. و اگر جمله انشایی باشد، میخواهد بفرماید که نباید مردم را بر اعتقاد و ایمان مجبور کنید، در این صورت نیز نهی مذکور متکی بر یک حقیقت تکوینی است و آن این است که اگر اکراه صورت بگیرد تنها در مرحله افعال ظاهری و بدنی اثر دارد، نه اعتقادات قلبی. (2) »
در شان نزول این آیه گفته شده است که: این آیه درباره مردی از اهل مدینه و از قبیله بنی سالم بن عوف، بنام حصین، نازل شده است. جریان از این قرار است که حصین دو فرزند نصرانی داشت و خودش مسلمان بود.
به رسول خداصلی الله علیه وآله عرض کرد: «یا رسول الله! آیا میتوانم آن دو را مجبور به پذیرفتن دین اسلام کنم؛ چون حاضر نیستند غیر از نصرانیت دین دیگری را بپذیرند؟! در پاسخ آیه شریفه «لا اکراه فی الدین...» نازل شد. (3) »
و بعضی از مفسرین در شان نزول آیه فوق گفته اند: مردی از انصار غلام سیاهی به نام «صبیح» داشت، او را به اجبار به دین اسلام دعوت مینمود، در این هنگام آیه مورد بحث بر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نازل شد و به صبیح و تمام مسلمانان تذکر داد که در پذیرش دین کوچکترین اجبار و اکراهی نیست، بلکه انسان از کمال اختیار و آزادی برخوردار است. (4) »
ب: «وقل الحق من ربکم فمن شاء فلیؤمن ومن شاء فلیکفر»؛ (5)
«بگو این حق از سوی پروردگارتان است، هر کس میخواهد ایمان بیاورد و هر کس میخواهد کافر گردد.»
ج: «فمن شاء اتخذ الی ربه سبیلا»؛ (6)
«پس هر کس بخواهد [می تواند] راهی به سوی پروردگارش اتخاذ نماید.»
در این آیات، جملههای «من شاء» دلیل بر اختیار و آزادی انسان در انتخاب کفر و ایمان است.
د: «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا»؛ (7)
«ما راه را به انسان نشان دادیم، خواه شکر گذار باشد [و پذیرا شود] ، یا [مخالفت کند و] کفران نماید.
در این آیات تاکید شده است که راه حق و باطل از یکدیگر مشخص شده است و انتخاب هر یک به دست خود انسان است، او مجبور نیست و در عمل میتواند هر کدام از این دو راه راکه بخواهد انتخاب کند، لکن اگر راه حق و حقیقت را برگزیند، به بهشت و سعادت ابدی میرسد و اگر راه باطل را بپیماید، به جهنم و بدبختی گرفتار خواهد شد.
2. آزادی تشریعی
در آزادی تشریعی، هیچ کس حق استعلاء و برتری بر دیگری را ندارد، و هیچ کس حق ندارد دیگری را برده و بنده و مطیع خود سازد و اراده و عمل او را مالک گشته و خواستههای خود را برخلاف میل و رغبت او بر او تحمیل کند، زیرا در نظام تشریع همه افراد بشر بدون استثناء از حقوق مساوی برخوردارند و احدی حق مزیت و برتری نسبت به دیگری را ندارد. چنانکه در آیات و روایات به این معنا تصریح شده است و انسان را هم از استعلاء جویی و هم از بردگی و بندگی پذیری بر حذر میدارد:
«ولا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله» ؛ (8) «بعضی از ما انسانها [حق نداریم بعضی دیگر را غیر از خدا ارباب و سرپرست خویش قرار دهیم.»
امام علی علیه السلام میفرماید:
«ولا تکن عبد غیرک وقد جعلک الله حرا؛ (9) بنده دیگری مباش حال آنکه خداوند تو را آزاد آفریده است.»
«ایها الناس ان آدم لم یلد عبدا ولاامة وان الناس کلهم احرار؛ (10) ای مردم! [حضرت] آدم بنده و برده به دنیا نیاورد و [بنابراین] همه مردم آزادند.»
آزادی از قید بندگی غیر خدا، بزرگترین آزادی است که اسلام به بشر عطا فرموده است، این آزادی هر گونه استبداد وخود کامگی رادر هم شکسته و بسیاری از قید و بندهایی که در جهان متمدن امروز وجود دارد را ازپای بشر باز میکند، و بدین وسیله هر ملتی از قید هر نوع استعمار و سیادت سایر ملل آزاد شده و هر طبقهای از طبقات اجتماعی از بند رقیت و بندگی سایر طبقات رها میگردد. در نتیجه افراد جامعه از ضعیف و قوی، سیاه و سفید و... با نژادهای گوناگون به طور مساوی از آزادی بهره مند میشوند.
خداوند پیامبر را فرستاد تا مردم را از تمام قید و بندهایی که آنان را اسیر خود ساخته بود رهایی بخشد و تمام غل و زنجیرهای استبداد و استکبار، هواپرستی، بندگی شکم و شهوت، شهرت و ثروت، قدرت و مقام را از بین برده، بشر را رها سازد.
در آزادی تشریعی تکالیف و قوانین شرعی متوجه انسان است و انسان در برابر این قوانین مسئول است.
به بیان دیگر: در آزادی تشریعی آزادی نامحدود نیست و انسان موظف است در مسیر قانون شرعی و الهی حرکت کند و خروج از آن، خروج از بندگی خدا است؛ و خروج از بندگی خدا ظلم به خویشتن است. «من یتعد حدود الله فقد ظلم نفسه» ؛ (11) «کسی که از حدود الهی تجاوز کند به خود ظلم کرده است.»
«ومن یعص الله ورسوله فقد ضل ضلالا مبینا»؛ (12) «هرکس خدا و رسولش را نافرمانی کند، به گمراهی آشکاری گرفتار شده است.»
بنابراین از نظر اسلام آزادی که خارج از مسیر حق و صراط مستقیم الهی باشد آزادی نیست؛ بلکه قید و بندی به ظاهر آزادی است، که اسلام بسیاری از انسانهای به ظاهر آزاد را برده میداند؛ بردگانی که اسیر هوای نفس گشته اند و طعم شیرین آزادی واقعی را که در پرتو بندگی خداوند یکتا حاصل میگردد نچشیده اند.
ادامه دارد...
پاورقــــــــــــــــــــی
1) بقره/256.
2) علامه سید محمد حسین طباطبائی، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، (قم: دفتر انتشارات اسلامی، بی تا) ج 2، ص 522 - 524.
3) جلال الدین سیوطی، تفسیر در المنثور، ج 1، ذیل آیه شریفه.
4) مجمع البیان، ج 2، ذیل آیه شریفه.
5) کهف/29.
6) مزمل/19.
7) انسان/3.
8) آل عمران/64.
9) نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، نامه 31.
10) محمد محمدی، میزان الحکمة، (تهران: مکتب الاعلام الاسلامی، الطبعة الثانیة، 1367 ه. ش) ج 2، ص 351، حدیث شماره 3556.
11) طلاق/1.
12) احزاب/36.
اینترنت ملی
فیسبوک سیاه، دام جدید هکرها
شهادت علی اصغر حسین(علیه السلام)
سیر نمایشگاهی حجاب
تجربه ای زیبا با وبگردی در وبلاگستان امام صادق(ع)
شمر امروز
من یک بسیجیم
سیر نمایشگاهی ما می توانیم-1
سیر نمایشگاهی ما می توانیم-1(سری دوم)
سیر نمایشگاهی حجاب در بیانات مقام معظم رهبری
سیر نمایشگاهی بیانات رهبری در رایطه با حجاب
به عمل کار برآید به اشک ریختن نیست
حماسه «نهم دی ماه» در کلام حضرت آیتالله خامنهای
اعجاز قرآن ، قسم به انجیر و زیتون ...
دیدار اعضای مجمع خیرین سلامت کشور با رهبر انقلاب
مجموعه چندرسانهای: «بیخواص»
بازدید دیروز : 508
کل بازدید : 665869
کل یاداشته ها : 462