کمتر از 48 ساعت پس از آن که نظامیان ناراضی ونزوئلا با برخورداری از حمایت آمریکا علیه «هوگوچاوز» رئیس جمهور این کشور کودتا کرده و حکومت قانونی وی را برانداختند، قیام مردم ونزوئلا زمینه شکست کودتا و بازگشت چاوز را فراهم آورد. این حادثه درس بزرگی برای همه سیاستمداران، دولتها و ملتهای جهان دربردارد و آن اینکه پرونده یکه تازی و سلطهگری کاخ سفید، در بسیاری ازنقاط جهان بسته شده و آن زمان که متولیان سیاست خارجی آمریکا به مدد جاسوسان حرفهای «سیا» با فراهم آوردن زمینه کودتاهای نظامی، اقدام به ساقط کردن حکومتهای مردمی میکردند، سپری شده است.
آمریکاییها تلاش داشتند تا نسخنه کودتای ژنرال پینوشه در شیلی درسال 1352 را دقیقا در ونزوئلا پیاده کنند. همه اعتصاباتی را که علیه دولت آلنده وضع کرده بودند، در ونزوئلا علیه دولت «چاوز» نیز به راه انداختند، همان تحریمها را علیه دولت قانونی وی وضع کردند. همان برچسبها، اتهامها و فشارهای سیاسی را برای به زانو درآوردن حکومت چاوز اعمال کردند و از همان نظامیان بریده از مردم و ژنرالهای سرسپرده لائیک که در شیلی در اختیار داشتند، در ونزوئلا نیز برخوردار بودند. همان نقشهها و برنامه ریزیها زمان بندی شدهای را که درتدوین کودتای شیلی تدارک دیده بودند در ونزوئلا نیز دقیقا طرح کرده بودند. خطای محاسبه آمریکائیها در ونزوئلا فقط دو عامل بود که به ترتیب اولویت عبارتند از:
1- ملتهای امروز جهان از درک و شعور سیاسی و فهمی به مراتب بالاتر از ملل 30 سال پیش جهان برخوردار هستند. به همین دلیل اگر در آن روز مردم شیلی پس از کودتای ژنرالها، به خانههای خود رفتند، امروز در ونزوئلا پس از کودتای ژنرالها، از خانه بیرون آمده و یکصدا علیه آمریکا، علیه رژیم کودتائی و به نفع حکومت منتخب خویش فریاد زدند، کشته دادند و توانستند نظامیان شورشی را به پادگان هایشان بازگردانند.
کمتر از 48 ساعت پس از آن که نظامیان ناراضی ونزوئلا با برخورداری از حمایت آمریکا علیه «هوگوچاوز» رئیس جمهور این کشور کودتا کرده و حکومت قانونی وی را برانداختند، قیام مردم ونزوئلا زمینه شکست کودتا و بازگشت چاوز را فراهم آورد. این حادثه درس بزرگی برای همه سیاستمداران، دولتها و ملتهای جهان دربردارد و آن اینکه پرونده یکه تازی و سلطهگری کاخ سفید، در بسیاری ازنقاط جهان بسته شده و آن زمان که متولیان سیاست خارجی آمریکا به مدد جاسوسان حرفهای «سیا» با فراهم آوردن زمینه کودتاهای نظامی، اقدام به ساقط کردن حکومتهای مردمی میکردند، سپری شده است.
آمریکاییها تلاش داشتند تا نسخنه کودتای ژنرال پینوشه در شیلی درسال 1352 را دقیقا در ونزوئلا پیاده کنند. همه اعتصاباتی را که علیه دولت آلنده وضع کرده بودند، در ونزوئلا علیه دولت «چاوز» نیز به راه انداختند، همان تحریمها را علیه دولت قانونی وی وضع کردند. همان برچسبها، اتهامها و فشارهای سیاسی را برای به زانو درآوردن حکومت چاوز اعمال کردند و از همان نظامیان بریده از مردم و ژنرالهای سرسپرده لائیک که در شیلی در اختیار داشتند، در ونزوئلا نیز برخوردار بودند. همان نقشهها و برنامه ریزیها زمان بندی شدهای را که درتدوین کودتای شیلی تدارک دیده بودند در ونزوئلا نیز دقیقا طرح کرده بودند. خطای محاسبه آمریکائیها در ونزوئلا فقط دو عامل بود که به ترتیب اولویت عبارتند از:
1- ملتهای امروز جهان از درک و شعور سیاسی و فهمی به مراتب بالاتر از ملل 30 سال پیش جهان برخوردار هستند. به همین دلیل اگر در آن روز مردم شیلی پس از کودتای ژنرالها، به خانههای خود رفتند، امروز در ونزوئلا پس از کودتای ژنرالها، از خانه بیرون آمده و یکصدا علیه آمریکا، علیه رژیم کودتائی و به نفع حکومت منتخب خویش فریاد زدند، کشته دادند و توانستند نظامیان شورشی را به پادگان هایشان بازگردانند.
2- دولتهای امروز جهان نیز تحت تاثیر افزایش درک و فهم ملتها، دیگر همچون گذشته حاضر نیستند سلطه و سکوت در برابر زیاده طلبیها و استیلاجوئیها یا مداخلات آمریکائیها را تحمل کنند. نمونه این وضعیت را در بحران 10 سال پیش خلیج فارس نیز مشاهده کردیم. در آن زمان 27 کشور جهان برای بیرون راندن نیروهای عراقی از کویت با آمریکائیها هم پیمان شدند ولی وقتی متوجه شدند پس از شکست ارتش عراق در کویت آمریکائیها اهداف شخصی خود را در ادامه این منازعه دنبال میکنند، صف خود را از نظامیان آمریکا جدا کردند، به طوری که در مراحل بعد فقط آمریکاو نوچه اروپائیش یعنی انگلیس بود که در حمله به عراق و تجزیه خاک این کشور و از هستی ساقط کردن ملت این سرزمین فعال بودند. نتیجه آن شد که آمریکا در فراخوان مشابه بذای حمله به افغانستان نیز با پاسخ مثبت جهانیان روبرو نگردید. مفهوم این بداقبالی این است که دنیا مثل گذشته حاضر نیست رفتار قیم مآبانه آمریکائیها را بپذیرد. قیام مردم ونزوئلا و ساقط شدن کوتاچیانی که جز آمریکا مورد حمله و انتقاد همه دولتهای جهان قرار گرفتند جلوه دیگری از همین واقعیت است.
چاوز: شکست کودتا پیروزی ملت بر استعمار بود
بازگشت پیروزمندانه هوگو چاوز رئیس جمهوری ونزوئلا به قدرت که از سوی وی «پیروزی ملت بر استبداد و استعمار» تعبیر شد، رخدادی مهم در آمریکای لاتین یا سرزمین کودتاها است.
بدون شک این واقعه و سیر تحول آن از ابعاد مختلف قابل تجزیه و تحلیل است که در این تحلیل به چند نکته بارز از پیامها و پیامدهای منطقهای و فرا منطقهای این رخداد اشاره مینماییم.
1- از نظر تاریخی، قطعا شکست کودتا در ونزوئلا رخدادی بی نظیر بوده است. در سالیان نه چندان دور، این کشور نه تنها پیرو سیاستهای آمریکا محسوب میشد، بلکه کشوری غیر مؤثر در صحنه تعاملات و تحولات منطقهای بوده است.
ونزوئلای قبل از چاوز در پایینترین مراتب از نظر تاثیرگذاری در تصمیمگیریهای منطقهای تقسیم بندی میشد، اما با شروع دوره ریاست جمهوری چاوز تحرکات و تاثیر گذاری ونزوئلا سرعت چشم گیری یافت و بازگشت او پس از شکست کودتای مورد تایید آمریکا، ضمن ایجاد تحولاتی در درون این کشور قطعا جایگاه بلندی را در حوزه آمریکای لاتین وحتی مرکزی برای ونزوئلا ایجاد خواهد کرد.
طبیعتا چنین جایگاهی میتواند هزینههای قابل توجهی نیز دربرداشته باشد که دولت چاوز به پشتوانه حمایت مردمی قادر خواهد بود در مقابل آن ایستادگی کند.
2- کسانی که درتاریخ آمریکای لاتین مطالعه کردهاند، کودتاهای عدیدهای را شاهد بودهاند که اغلب ریشه در منافع و دخالت قدرتهای جهانی بالاخص آمریکا داشته و در عمل هیچ یک از آن کودتاها سرنوشتی مشابه و خصائصی نظیر شکست کودتا در ونزوئلا نداشتهاند.
پیروزی اراده ملت بر توپ و تانک ارتشیان و پشتوانههای مالی و سیاسی غرب، پیام عمیق و راهگشایی را در ونزوئلا و حتی در تمام کشورهای جهان به دنبال داشت و آن اینکه هر دولتی مستظهر به حمایت و پشتیبانی مردم خود باشد شکست ناپذیر است و قادر به تامین و حفظ استقلال خود خواهد بود.
شکست کودتای آمریکائی در ونزوئلا برای طرفداران تسلیم شدن دربرابر خواستههای آمریکا در همه کشورها و حتی در کشور ما بسیار پندآموز است. آن هائی که روحیه مرعوب خود را زیر پوشش ضرورت مذاکره با آمریکا پنهان میکنند، تفاوتی با عوامل شکست خورده کودتا در ونزوئلا که به خاطر خیانت خویش اکنون خود را از چشم مردم کشورشان پنهان میسازند ندارند. آنها کسانی هستند که خائن به آرمان، باورهای دینی مردم، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشور خود هستند.
روی دیگر این سکه نشان دادن راه به رهبران کشورهای جهان است که ماندگاری و جاودانه شدن و حتی حفظ قدرت، بستگی به نسبت خدمتگذاری به مردم و کمک به تحقق آرمانهای دینی و ملی جامعه دارد. این پیام قطعا تاثیرات شکنندهای در حوزه سیاست خارجی آمریکا بالاخص در منطقه بر جای خواهد گذاشت که تحولات آتی صحت آن را تعیین خواهد کرد.
بازگشت چاوز و شکست کودتا سرمنشاء تاریخی جدیدی برای آمریکای لاتین وحتی دمکراسیهای هدایت شده درسایر مناطق جهان خواهد بود.
3- از نظر تاثیرات فرامنطقهای بالاخص در حوزه اقتصاد نفت، تحول اخیر و بازگشت چاوز میتواند پیام آور انسجام و هماهنگی بیشتر اوپک و صاحبان طلای سیاه باشد. آگاهان سیاسی در سالیان نه چندان دور شاهد بوده اند که ونزوئلا به جهت ناهمخوانی با سایر اعضای اوپک از عوامل تخریب بازار نفت و حامی منافع و سیاستهای غرب بالاخص آمریکا بود. با روی کار آمدن هوگوچاوز در ونزوئلا روند همگرایی کشورهای اوپک سمت و سوی مثبتی یافت که قطعا مواضع این کشور را در بهبود سیاستهای اوپک و تعادل بین منافع کشورهای تولید کننده و مصرف کننده نمیتوان انکار کرد.
4- در حوزه سیاست خارجی آمریکا، موضعگیری واشنگتن علیه حکومت قانونی وحمایت از کودتا در ونزوئلا و سپس این رخداد شگرفت که مورد انتظار خود مقامات ونزوئلا نیر نبود، یک افتضاح سیاسی دامنه دار تلقی میشود. گرچه انتظار میرود که آمریکا با بوقهای تبلیغاتی به دنبال کاهش اثرات منطقهای و فرامنطقهای این رسوایی باشد، ولی قطعا این واقعه تاثیر قابل توجهی درکاهش نفوذ آمریکا در آمریکای جنوبی و مرکزی و نیز صحنه بین المللی که پس از واقعه 20 شهریور سرعت وشتاب خاصی یافته بود، خواهد گذاشت.
به هر حال قابل انکار نیست که حمایت از کودتای ونزوئلا مبانی ادعایی سیاست خارجی آمریکا در دفاع از دمکراسی و حقوق بشر را زیر سؤال برد و شرایطی غیر قابل دفاع را حتی برای نزدیکترین دوستان آمریکا در همراهی با نیات این کشور ایجاد کرد.
در واقع، گرچه از مدتی قبل نیات غیر خیرخواهانه و غیرمصلحانه آمریکا برای بسیاری از کشورها آشکار شده بود، ولی روند تحولات در ونزوئلا و شکست سیاست تک محوری آمریکا در آن کشور، شوک جدیدی بود در جهت تعمیق این روند که در صورت توجه دقیق ازسوی سیاستمداران این کشور عامل منطقی شدن سیاستهای آمریکا خ واهد بود.
به عبارت دیگر پیام صریح این رخداد برای آمریکا، ضرورت بازنگری در اتخاذ سیاست خارجی خودخواهانه وغیر معتدل و تندروانه است که در صورت ایجاد این بازنگری، جهان میتواند شاهد فضایی آرامتر و منطقیتر در جهت نیل به صلح واقعی و رعایت حقوق دولتها و ملتها وبرای جایگاه کشورها در صحنه تصمیم گیری بین المللی باشد.
بازنگری روابط واشنگتن و کاراکاس
بازنگری روابط دولتهای آمریکا و ونزوئلا به خوبی آشکار میسازد که واشنگتن از ابتدای به قدرت رسیدن چاوز از وی ناخرسند بود.
از بهمن ماه سال 1378 که سرهنگ هوگوچاوز با رای قابل توجه در انتخابات ونزوئلا به پیروزی رسید، همواره وی و دولتش مورد انتقاد و گاهی تهدیدهای آمریکا قرار گرفتهاند. مهمترین مسالهای که سبب ناخرسندی آمریکا از چاوز شده بود تقویت ارتباط دولت وی با کشورهایی است که مورد غضب واشنگتن قرار دارند و یا دست کم کاخ سفید را در تمام ماجراجوئی هایش همراهی نمیکنند.
ایران، کوبا، لیبی، چین و روسیه از جمله این کشورها هستند که چاوز به آنها تا سه بار در مدت زمامداری خود سفر کرده و هربار به شدت آمریکا عصبانیت خود را از این امر آشکار ساخت.
فرایند حملات آمریکا به چاوز به دنبال جریان 20 شهریور وموضعگیریهای دولت وی تشدید شد و به تدریج شکل کامل تری به خود گرفت. در پی وقوع حملات انتحاری به دو شهر آمریکا، دولت چاوز این اقدامات راتروریستی خواند و آن را محکوم کرد اما مخالفت خود را با لشرکشی به کشور افغانستان علنی ساخت. علاوه بر آن همزمان با بمبارانهای وحشیانه آمریکا در افغانستان، چاوز در یک برنامه تلویزیونی این اقدام را محکوم کرد و گفت: باید همگی علیه چنین کشتاری فریاد برآوریم.
باید توجه داشت که چنین موضعگیریهایی در بین دولتهای آمریکای لاتین امر معمولی نیست. در دهههای اخیر این دولتها را واشنگتن به شدت کنترل میکند و با چنگ زدن به هر وسیلهای اجازه نمیدهد که شورش علیه سیاستهای کاخ سفید جان گیرد و دوام یابد. 52 سال محاصره کوبا، سرنگونی دولت انقلابی نیکاراگوئه در پایان دهه شصت هجری شمسی، حمله نظامی به پاناما و دستگیری رئیس جمهوری این کشور در اوئل دهه گذشته و دهها مورد مداخله نظامی و به راه انداختن کودتا، بیانگر سیاست آمریکا در منطقه است.
با توجه به چنین دلایلی، مواضع چاوز چهره عبوس کاخ سفید نسبت به وی را آشفته ساخت. واشنگتن در یک اقدام انفعالی «دونا هریناک» سفیر جنجالی خود را از کاراکاس فراخواند. اما پس از یک هفته وی را به محل خدمتش بازگرداند. با بازگشتن «هریناک» به محل خدمتش دور تازهای از برنامههای ضدچاوز از سوی آمریکا آغاز و همزمان با آن، فعالیتهای مخالفان داخلی دوچندان شد.
از آن پس با استفاده از فضای ایجاد شده به دنبال ماجرای 20 شهریور، مقامات بلند پایه آمریکایی به طور مرتب سیاستهای دولت کاراکاس را در ارتباط با تروریسم زیر سؤال بردند ویا چاوز را به تحت فشار قرار دادن مخالفان متهم کردند.
سیاستمداران واشنگتن در چارچوب تبلیغات خود در این ارتباط بار دیگر داستان کمک و حمایت ونزوئلا از شورشیان چپگرای وابسته به گروه موسوم به «نیروهای مسلح انقلابی کلمبیا (فارک) را از سر گرفتند.
«دونا هریناک» سفیر آمریکا در کاراکاس آشکارا دولت ونزوئلا را به هواداری از چریکهای شورشی کلمبیا متهم کرد و افزود که هواداری دولت ونزوئلا از شورشیان کلمبیانگرانی واشنگتن را در پی آورده است.
«دونا هریناک» اضافه کرد که گروههای چریکی کلمبیا مانند تروریستها رفتار میکنند و دولت آمریکا آنها را تروریست میداند.
چاوز شخصا این اتهامات را رد کرد و اطمینان داد که چنین موضوعی صحت ندارد و دولت وی از چریکها حمایت نمیکند. در این کشمش برخی از فرماندهان نظامی کلمبیا بر ادعای دولت واشنتگتن پافشاری کردند و گفتند که چریکهای مستقر در شمال این کشور پس از انجام عملیات خود به خاک ونزوئلا پناه میبرند.
از سوی دیگر، زمستان گذشته ژنرال پاول وزیر امور خارجه آمریکا بار دیگر چاوز را به خاطر تقویت ارتباط با کشورهای مخالف واشنگتن به شدت مورد انتقاد قرار داد. وزیر امور خارجه آمریکا گفت که چاوز به خوبی آگاه است که این مساله مقامات آمریکا را برآشفته میسازد.
ریچارد بوچر از سخنگویان دولت آمریکا نیز گفت که چاوز باید به نهادهای دمکراتیک احترام بیشتری بگذارد. این سخنگو در گفت و گو با خبرنگاران، چاوز را به افزایش فشار بر مخالفان دولت متهم کرد و اظهار داشت که آمریکا نگران این مساله است.
اظهارات انتقادآمیز ژنرال پاول وزیر امورخارجه آمریکا و ریچارد بوچر سخنگوی وزارت خارجه و حتی جرج تنت رئیس سازمان سیا موجب تنش بین کاراکاس و واشنگتن گردید.
چاوز برای گذر از این چالش اعلام کرد که قصد ندارد به روابط ونزوئلا و آمریکا آسیب برساند و نمیخواهد روابط دولتش باهیچ کشوری دستخوش تنش شود.
وی گفت: افرادی فرصت طلب با سفر به آمریکا برای تحت فشار قرار دادن دولت تلاش میکنند اما مراکز قدرت درواشنگتن خود را آلت دست یک گروه نخواهند کرد.
اگر مبنا را بر این بگذاریم که این دیدگاه باور واقعی چاوز بوده است، میتوان نشانهای از غفلت را نسبت به اهداف و برنامههای گرادنندگان کاخ سفید در آن یافت.
رخدادهای داخلی و مسایل خارجی مربوط به این کشور در برگیرنده هشدارهای بسیار جدی برای دولت چاوز به ویژه از سوی دولت آمریکا به نظر میرسید، چون به طور مرتب واشنگتن اعلام میکرد که از سیاستها و رفتار رئیس جمهوری ونزوئلا ناراضی و عصبانی است.
از دیگر مواضع چاوز که واشنگتن را به شدت آزار میداد تلاش و تبلیغات وی برای یکپارچگی آمریکای لاتین به ویژه در زمینههای نظامی بود. رئیس جمهوری ونزوئلا به طور جدی هشدار میداد که اگر کشورهای آمریکای لاتین با یکدیگر متحد نشوند به ذلت خواهند افتاد.
چاوز تابستان پیش در سخنرانی در جمع برخی از رهبران منطقه در پایتخت اروگوئه گفت که آمریکای لاتین در قرن بیست و یکم دو راه بیشتر ندارد یا وحدت یا مذلت.
وی افزود که ناکامی در وحدت منطقه باعث خواهد شد که فقر، فلاکت، گرسنگی وناامیدی بیش از پیش بین ملل منطقه گسترش یابد. چاوز با ذکر سابقه اندیشههای وحدت منطقه گفت: متاسفانه تاکنون برای تحقق این امر، اقتصاد به عنوان محور برگزیده شده است در حالی که برای یکپارچگی کشورهای منطقه به اراده قوی سیاسی نیاز داریم.
چاوز که به عنوان میهمان در اجلاس سران کشورهای «بازار مرکوسور» به پاراگوئه رفته بود، تاکید کرد که راهها و فرآیند سیاسی میتواند یکپارچگی منطقه راعملی کند. وی پیش از این نیز بارها اعلام کرده بود که در اندیشه ایجاد پیمانهایی است که حافظ منافع کشورهای منطقه باشد.
هوگو چاوز همچنین از دو سال پیش بر ایجاد یک پیمان نظامی بین تمام کشورهای منطقه و مستقل از آمریکا تاکید میکرد. وی که در انتخابات بهمن ماه سال 1378 با اکثریت آراء مردم توانست به ریاست جمهوری ونزوئلا برسد، در سالهای حکومت خود همواره با کارشکنی و نارضائی درصف نظامیان روبرو بود. وی چندین شبکه کودتا را نیز در این سالها کشف کرده بود. مع الوصف حمایت آمریکا از شبکههای براندازی و ترور در داخل کشور مانع از آن بود که اقدامات چاوز بتواند به شورشهای دورهای در صف نظامیان خاتمه دهد. از سوی دیگر تفکر استقلال جویانه چاوز در ونزوئلا از جمله حمایت وی از کاهش تولید و افزایش بهای جهانی نفت، مواضع ضدصهیونیستی وی در قبال بحران خاورمیانه و نزدیک شدن وی به کشورهای عراق، لیبی، جمهوری اسلامی ایران، سوریه، کوبا، کره شمالی و طیف نیروهای مخالف آمریکا، کاخ سفید را در تلاش برای براندازی حکومت چاوز مصممتر ساخته بود.
آمریکائیها خود را پرچمدار صلح و مبارزه با تروریسم میدانند ولی دراین همه سالها از تمامی ابزارها برای بی ثبات کردن جامعه ونزوئلا و ساقط کردن حکومت آن که منتخب آراء و اراده مردم این کشور بود استفاده کردند. آنان شدیدترین فشارهای سیاسی و اقتصادی را برای به زانو درآوردن حکومت غیرنظامی چاوز وارد آوردند ولی شکست کودتای آمریکائی این کشور نشان داد که اراده مردم، به مراتب قدرتمندتر و تعیین کنندهتر از ترفندهای آمریکائی است. این شکست همچنین با سرافکندگی و شرمساری کسانی توام شد که در ونزوئلا چشم امید به حمایت آمریکا و رابطه با آن کشور دوخته و با ماجراجوئیهای خود دائما آب به آسیاب دشمنان استقلال وآزادی مردم ونزوئلا میریختند. (1)
پینوشـــــــــــت:
1) جمهوری اسلامی، 2/2/1383.
اینترنت ملی
فیسبوک سیاه، دام جدید هکرها
شهادت علی اصغر حسین(علیه السلام)
سیر نمایشگاهی حجاب
تجربه ای زیبا با وبگردی در وبلاگستان امام صادق(ع)
شمر امروز
من یک بسیجیم
سیر نمایشگاهی ما می توانیم-1
سیر نمایشگاهی ما می توانیم-1(سری دوم)
سیر نمایشگاهی حجاب در بیانات مقام معظم رهبری
سیر نمایشگاهی بیانات رهبری در رایطه با حجاب
به عمل کار برآید به اشک ریختن نیست
حماسه «نهم دی ماه» در کلام حضرت آیتالله خامنهای
اعجاز قرآن ، قسم به انجیر و زیتون ...
دیدار اعضای مجمع خیرین سلامت کشور با رهبر انقلاب
مجموعه چندرسانهای: «بیخواص»
بازدید دیروز : 13
کل بازدید : 665677
کل یاداشته ها : 462