سفارش تبلیغ
صبا ویژن



من هم کمکتان می‏کنم
مرحوم آقای اسلامی تربتی که همسایه امام در قم بود، نقل می‏کرد روزی با امام در حال رفتن به درس مرحوم آقای شاه آبادی بودیم، فصل زمستان بسیار سردی بود از کنار مدرسه حجتیه عبور می‏کردیم دیدم خانمی کنار رودخانه نشسته و دارد پارچه‏ها و کهنه‏هائی را می‏شوید. نمی‏دانم مال خودش بود یا کلفت بود. می‏دیدیم که یخ‏های رودخانه را می‏شکست و کهنه می‏شست. بعد دستش را از آب بیرون می‏آورد و مقداری با دمای بدنش گرم می‏کرد و دوباره لباس می‏شست. امام قدری به او نگاه کرد بعد به من فرمود: شما بروید بعد من می‏آیم. عرض کردم چه کاری دارید؟ اگر امری هست بفرمائید گفتند: نه شما بروید و خودشان ایستادند و به کمک آن خانم لباس‏ها را شستند و کنار گذاشتند و چیزی هم یادداشت کردند که بعد معلوم شد آدرس آن خانم مستمند را از او گرفته بودند. هر چه از ایشان پرسیدم قضیه چه بود فرمودند : چیزی نبود. بعد معلوم شد به آن خانم گفته‏اند شما بیائید منزل، من دستور می‏دهم آب گرم کنند و دیگر شما اینجا نیائید. با آب گرم لباس بشوئید و خود من هم کمک‏تان می‏کنم. (1)

توجه به طلاب مستمند

امام خمینی و محرومین و مستضعفین

من هم کمکتان می‏کنم

مرحوم آقای اسلامی تربتی که همسایه امام در قم بود، نقل می‏کرد روزی با امام در حال رفتن به درس مرحوم آقای شاه آبادی بودیم، فصل زمستان بسیار سردی بود از کنار مدرسه حجتیه عبور می‏کردیم دیدم خانمی کنار رودخانه نشسته و دارد پارچه‏ها و کهنه‏هائی را می‏شوید. نمی‏دانم مال خودش بود یا کلفت بود. می‏دیدیم که یخ‏های رودخانه را می‏شکست و کهنه می‏شست. بعد دستش را از آب بیرون می‏آورد و مقداری با دمای بدنش گرم می‏کرد و دوباره لباس می‏شست. امام قدری به او نگاه کرد بعد به من فرمود: شما بروید بعد من می‏آیم. عرض کردم چه کاری دارید؟ اگر امری هست بفرمائید گفتند: نه شما بروید و خودشان ایستادند و به کمک آن خانم لباس‏ها را شستند و کنار گذاشتند و چیزی هم یادداشت کردند که بعد معلوم شد آدرس آن خانم مستمند را از او گرفته بودند. هر چه از ایشان پرسیدم قضیه چه بود فرمودند : چیزی نبود. بعد معلومشد به آن خانم گفته‏اند شما بیائید منزل، من دستور می‏دهم آب گرم کنند و دیگر شما اینجا نیائید. با آب گرم لباس بشوئید و خود من هم کمک‏تان می‏کنم. (1)
توجه به طلاب مستمند

امام در نجف قبل از اینکه جلسه درس شروع شود و ایشان وارد اتاق گردند، با درنگی کوتاه، نگاهی به اطراف محل درس می‏انداختند. یک روز در میان کفشها متوجه کفشی می‏شوند که فقط نیمی از آن سالم بود و به هیچ وجه قابل استفاده نبود. امام از این موضوع ناراحت شده بعد از درس به یکی از آقایان فرمودند: «فردا صبح می‏روی در میان کفشها، آن کفش را پیدا می‏کنی و بعد آنجا می‏ایستی تا صاحبش را ببینی. آن وقت منزل او را پیدا کن و به من بگو.» آن شخص می‏گفت: «فردای آن روز من به فرمایش آقا عمل کرده و منزل آن شخص را که یک طلبه یزدی بود پیدا کردم. موضوع را به عرض آقا رساندم. ایشان ترتیبی دادند که او صاحب یک دست لباس کامل و کفش شد.» (2)
من با این مردم کار دارم
در مسیری که با امام به طرف بهشت زهرا می‏رفتند وقتی به منطقه جنوب و فقیر نشین تهران رسیدند به محض اینکه خانه‏های کاه‏گلی و فقیر دیده شد امام به احمد آقا فرمودند: «اینجا کجاست؟» البته در مسیر مرتبا می‏پرسیدند که این کدام خیابان است و آن کدام محله است؟ و احمد آقا مرتبا جواب می‏داد یا از من می‏پرسیدند. آنجا بود که امام فرمودند: «من با این مردم کار دارم و این مردم هم با من کار دارند.» (3)
زمین‏ها را بین فقرا تقسیم کنید


حجه الاسلام و المسلمین جلالی می گویند: روزی امام در خصوص ارثیه‏ای که از طرف مرحوم پدرشان به ایشان به ارث رسیده بود ما را خواستند و طبق نامه کتبی(4) به بنده مرقوم فرمودند که: «جنابعالی وکیل هستید زمینهای متعلق به اینجانب را هر چند ناقابل است هر طور که صلاح می‏دانید تقسیم کنید بین فقرا و تملیک آنان نمائید، چه ساختمان شده باشد یا نشده باشد. البته این ارثیه حدود 7، 8 هزار متر بیشتر نبود که شاید با کوچه بندی و خیابان بندی به 30 تا 35 قطعه زمین تقسیم می‏شد. ما هم هیئت سه نفره‏ای تشکیل داده و اولویت را به متقاضیان نیازمند از خانواده‏های شهدا، اسرا و مفقودین دادیم و زمین‏ها را بین آنها تقسیم کردیم. (5)
به فکر مردم محروم کردستان بودند
امام در ابتدای پیروزی انقلاب از استان کردستان به عنوان یک استان محروم نام می‏بردند و مرتب به مسئولین و کسانی که دست اندرکار این استان بودند سفارش می‏کردند و تمام تلاششان را می‏کردند که اوضاع کردستان به صورتی در بیاید که به مردم مستضعف، و مسلمانان محروم تا آن جا که می‏شود خدمت بشود. (6)
مردم را نرنجانید
در نجف برنامه امام این بود که شبی نیم ساعت در بیرونی منزل تشریف می‏آوردند و مسائلی مطرح می‏شد. یک شب فقیری برای عرض حاجت به منزل امام آمد. بعضی از آقایان که مسئول اداره بیرونی بودند با او برخورد خوبی نکردند. امام که از دور با دقت مواظب بودند، وقتی به قصد تشرف به حرم از مجلس بلند شدند به درب بیرونی که رسیدند به مسئول مربوطه سخت اعتراض کرده و گفتند: «این چه طرز برخورد است؟» او جواب داد: آقا این دیروز هم آمده بود، روز قبل هم آمده بود. امام فرمودند: «بگذارید بیاید، محتاج است، نیازمند است، حاجتش او را واداشته که اینجا بیاید. باید حاجتش را برآورده کنیم و با یک بیانی او را راضی نمائیم. نرنجانیم مردم را.» (7)
خانه برای مستضعفین تهیه کنید
آقای عقیقی بخشایشی می نویسند: روز یکشنبه 19/1/58 ساعت 12 دفتر کار خود را ترک کرده عازم منزل بودم و با یکی از آشنایان بازاری که در بازارچه نوروزخان تهران تجارتخانه دارد، در خیابان ارم روبرو شدم. او با چند نفر از دوستان آذربایجانی خود به قصد زیارت امام و دیگر رهبران عالیقدر تشیع به قم شرفیاب شده بود.
آقای عبادی دوست قدیمی ما و همراهان خود را معرفی می‏کند و اظهار می‏دارد که آقای رضوی از تجار و کارخانه‏دارهای معروف تبریز است و می‏خواهد یک دستگاه اتومبیل بیوک ساخت ایران را که هنوز نمره نشده است بر اساس عهد و پیمان و نذری که کرده است به پیشگاه امام هدیه کند. اگر می‏توانید از حضور امام درخواست وقت ملاقات و شرفیابی بنمائید بسیار ممنون و خوشحال خواهیم بود. در حقیقت احسانی در حق ما کرده‏اید. خواستم بدون بررسی حقیقت مطلب گامی برنداشته باشم. از خود طرف حقیقت را پرسیدم. او که جوان پاک سرشت و پرشور و متدینی به نظر می‏رسید اینچنین تعریف کرد: در آن روزهای بحرانی که امام در پاریس بودند و قافله دلها با او بود و صحبت از حرکت پرواز انقلاب بود و با آن کارشکنیهای دولت شاپور بختیار روبرو بود، من این اتومبیل بیوک را تازه از کمپانی خریداری کرده بودم روزی که تحویل گرفتم در بحرانی‏ترین روزهای حرکت امام بود که دولت به بهانه نقص فنی فرودگاه مانع از پرواز گردید و فرودگاهها را بست. من در آن روز در یک شرایط خاص روحی به سر می‏بردم از این تصادم و تضاد و از این کارشکنی‏های دولت رنج می‏بردم در دل با خدای خود عهد و پیمان بستم اگر حضرت آیت الله العظمی امام خمینی صحیح و سالم به ایران برگردد من قبل از سوار شدن این اتومبیل آن را در اختیار ایشان قرار می‏دهم تا افتخار حمل امام را پیدا کند و همیشه در اختیار او باشد. لذا من هنوز آن را نمره نکرده‏ام تا نمره قم را بگیرم. امیدوارم امام این هدیه ناقابل را که من با خود از شهرستان تبریز آورده‏ام بپذیرد تا به آن عهد و پیمان و نذر و نیازی که با خدای خود دارم برسم چون لطف و کرم خداوند متعال شامل حال ما ملت ایران شد و وجود پربرکت ایشان پس از 15 سال دوری و تبعید صحیح و سالم وارد کشور شد. در تهران نتوانستم به حضورشان برسم اکنون که تا حدودی فرصت مناسبتر است خواستم هدیه را به حضورشان تقدیم می‏کنم. چون می‏دانم امام از سهم امام و وجوه شرعیه نمی‏پذیرد از مال خالص خودم به عنوان هدیه تقدیم می‏کنم.
پس از استماع توضیحات آن جوان پرشور و با ایمان که با علاقه و آرامش قلب خاصی بیان می‏داشت به حضور یکی از دوستان قدیمی خودم که شاگرد فداکار و یار وفادار امام هستند رسیدم او که خوشبختانه در تنظیم برنامه‏های ملاقات امام مشارکت دارد با کمال لطف و صفا ساعت 5/8 شب را تعیین وقت نمود. من به اتفاق دوستان که تا آن لحظه دیدار ثانیه شماری می‏کردند نیم ساعت جلوتر در اطراف منزل امام بودیم. لحظه حساس و پر احساسی بود. صدها تن از علاقمندان و شیفتگان امام در اطراف منزل بودند هر یک مطلبی و حرفی و احساسی داشت. افراد با کمال سادگی و بی آلایش گروه گروه به حضورشان می‏رسیدند و با جهانی از شور و شعف از محضرشان بر می‏گشتند. ما پنج نفر هم پس از نیم ساعت تاخیر اجباری ساعت 9 شب به حضور امام شرفیاب شدیم. امام با کمال سادگی و بی آلایش در گوشه‏ای از اطاق نشسته‏اند هاله‏ای از عظمت و صلابت و جوانمردی سیمای نورانی او را احاطه کرده است. سیمای جوانمردانه او هر بیننده را به یاد عظمت اسلام و وقار مجاهدین و رزمندگان صدر اسلام می‏افکند. جمعیت کثیری دور او را فرا گرفته‏اند یک روحانی محترم از شهرستانهای شمال گزارشی از گرفتاریهای محل مأموریت خود را تقدیم می‏کند و امام با کمال دقت و عنایت پاسخهای اختصاصی او را بیان می‏فرمایند. نوبت به ما می‏رسد دورش خلوت می‏گردد. من کنار او و دوشادوش امام می‏نشینم و جریان را تعریف می‏کنم و سویچ اتومبیل را به پیشگاه ارجمندشان تقدیم می‏دارم. حضرت آیت الله با تبسم و خونسردی خاصی آن را پذیرفته و تفقدی از دوستان و همراهان می‏کند ولی دوباره سویچ را به صاحب آن برمی‏گرداند و این چنین می‏فرمایند:
«من از احساسات و عواطف شما ممنونم که از تبریز متحمل این همه زحمت و ناراحتی شده‏اید، من اتومبیل را به خودتان می‏دهم و شما از طرف من وکیل هستید که از آن استفاده کنید.»
جوان با ایمان و عشق و علاقه و شور خاصی که از این دیدار نصیبش شده است با اصرار و علاقه فراوان درخواست می‏کند که: حضرت آیت الله، این افتخار را به ایشان بدهند که هدیه ناقابل او را بپذیرند و یک بار هم که شده است سوار آن گردند، سپس هر طور خواست عمل کند و به نیازمندی بدهد یا بفروشد تا او به عهد و پیمان قلبی خود برسد.(1) . حجت الاسلام و المسلمین برهانی
(2) . گلهای باغ خاطره به نقل از یکی از خدمتکاران بیت امام
(3) . سردار سرتیپ محسن رفیقدوست ـ حضور ـ ش 3
(4) . متن نامه مزبور و پاسخ امام به این شرح می‏باشد: محضر مکرم حضرت آیت الله العظمی رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی مد ظله العالی، پس از سلام زمین‏هایی که در خمین متعلق به حضرتعالی می‏باشد خانه در او ساخته نشده چنانچه رهنمود و دستوری هست بیان فرمائید.
بسمه تعالی
جناب حجت الاسلام آقای جلالی دامت افاضاته
جناب عالی وکیل هستید زمین متعلق به این جانب، هر چند ناقابل است، هر طور صلاح می‏دانید تقسیم کنید بین فقرا و تملیک آنان نمائید چه ساختمان شده باشد یا نشده باشد.
روح الله الموسوی الخمینی
صحیفه نور ـ ج 19 ـ ص 149
(5) . حجت الاسلام و المسلمین حیدر علی جلالی خمینی ـ سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی ـ ج 6
(6) . حجت الاسلام و المسلمین سید احمد خمینی
(7) . حجت الاسلام و المسلمین کریمی ـ سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی ـ ج .1
از این رو اصرار می‏ورزد. امام در جواب اصرار او می‏فرماید من در شرایط فعلی نیازی به اتومبیل شخصی ندارم و تعهدی هم (با خودم) دارم که تا احساس نیاز نکنم اتومبیل شخصی نداشته باشم. چون اکنون احساس نیازی نمی‏کنم به شما وکالت می‏دهم خودتان آن را از طرف من بخرید و با پول آن خانه‏ای برای یکی از مستضعفین کشور تهیه کنید. چون اگر ما اقدام به فروش کنیم ممکن است آن را به قیمت واقعیش به فروش نرسانیم این کار را بهتر است خودتان انجام دهید و اگر برایتان ممکن نشد و خواستید حتما بوسیله خود ما صورت گیرد می‏توانید اتومبیل را بفروشید و پول آن را به حساب خاصی که بزودی اعلام می‏شود بریزید(1) ما با لطف الهی به زودی می‏خواهیم برای عموم مستضعفین در سراسر کشور خانه و مسکن تهیه کنیم. جوان این سخن امام را پذیرفت و بنابراین شد که توسط خودشان یا به وسیله‏ی امام با پول آن خانه‏ای برای یکی از مستضعفان ساخته شود. (2)
به افراد نیازمند بدهید
امام از هدایایی نظیر پارچه، عمامه، قبا، عبا، پیراهن، سجاده، مهر، نعلین، جوراب و عرقچین که به خدمتشان تقدیم می‏شد که گاهی یکی از آنها را بر حسب نیاز در آن مقطع زمانی برمی‏داشتند و اگر از یک چیز چند عدد بود می‏فرمودند: من این همه را می‏خواهم چه کنم؟ بدهید به افرادی که نیاز دارند. مواردی را هم که تصور می‏شد برای خودشان قبول کرده‏اند گاهی بعدا معلوم می‏شد که این طور نبوده و می‏خواسته‏اند خودشان به شخص مورد نظر بدهند. (3)
(1) . (شماره 100 بانک ملی ایران که دو سه روز بعد اعلام شد)
(2) . حجت الاسلام و المسلمین عقیقی بخشایشی ـ جوانان امروز ـ ش 638
(3) . حجت الاسلام و المسلمین رحیمیان
غلامعلی رجایی- برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج1، ص215


مشخصات مدیر وبلاگ
لوگوی وبلاگ

بایگانی
عناوین یادداشتهای وبلاگ
لینک‌های روزانه
صفحات اختصاصی
دسته بندی موضوعی
وبلاگستان امام صادق(ع) ، امام خمینی ، سیاسی ، انقلاب اسلامی ، رهبر ، شهدا(وصیت نامه) ، امام خامنه ای ، ما می توانیم. ، ولایت ، انقلاب ، حجاب ، حماسه 9دی ، امام خمینی (ره) ، اجنماعی ، باشگاه مخاطبان ، دینی ، وبلاگستان امام صادق (ع) ، موج وبلاگی من یک بسیجیم ، میدان ژاله ، نفوذ تفکر امام خمینی (ره) در اسپانیا و آمریکای لاتین ، نقش روحانیت در گستره فرهنگ دینی بعد از انقلاب اسلامی ، نوع اجتهاد حضرت امام ، همراه با رزمندگان ، و آن روز قلب ملت از کار ایستاد ، سید روح الله خمینی ، سیرة رهبری ، شجاعت امام ، شخصیت امام خمینی (ره) ، شهادت حاج آقا مصطفی خمینی ، ویژگی های مکتب سیاسی امام خمینی ، مجموعه رفتار امام با طلاب ، مرگ بر آمریکا ، جمعه خونین تهران ، رهبری امام خمینی (ره) ، زن چادری ، زندگی امام به روایت امام ، سیاست خارجی در کلام امام راحل ، شهید مطهری ، شکنجه گاه مخفی ساواک ، طلاب ، عاشورای حسینی سرچشمه انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) ، عشق به ولایت ، عقل و عشق ، عوامل شتاب‌زای انقلاب اسلامی ، فضایل اخلاقی ، قدیمی ترین سند مبارزاتی امام خمینی 1323 شمسی ، گشتی در کتاب خانه شخصی رهبر انقلاب ، اخلاق دانشجویی از زبان امام خمینی ، اگه دوست داری چادری باشی بخوان! ، امریکا ، 17شهریور ، آرمان های انقلاب اسلامی ، آمریکا در اندیشه روح الله ، آیةاللَّه خامنه‏ ای ، خاطرات ، خاطراتی درس آموز از زندگی مقام معظم رهبری ، در حدیث دیگران ، دیدگاه امام خمینی (ره) ، بازخوانی پرونده تهاجم فرهنگی از نگاه رهبر حکیم انقلاب ، بسیج ،
آمار وبلاگ
بازدید امروز : 82
بازدید دیروز : 13
کل بازدید : 664822
کل یاداشته ها : 462
دوستان

«دیداردوست» پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار گاهِ رهایی جاده های مه آلود عاشقانه می گویم مهندس محی الدین اله دادی {choobak33} {یادداشت های شخصی خودم} «ستارگان دو کوهه» {شلمچه} «نیمکت آخر» {خاطرات دکتر بالتازار} {چشمه دانش} {سلمان علی (ع)} تراوشات یک ذهن زیبا پیامنمای جامع «دلبستگی امام زمان(عج)...به امام (ره) و شهدای عصر من {دوستدار علمدار} {نور اهلبیت *علیهم السلام} «عطر یاس» طوفان 2012 «بچه های خدایی» بچه های خدایی «هدهد» دل شکســــته {برادران شهید هاشمی} «welcome to my profile» Manna «محمد قدرتی» {شلوغی های من} «نه/دی /هشتادوهشت» «متین» «ذوالقرنین » Note Heart موزیک انلاین رویابین «اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما...» «صاعقه» {برو بچ ادبی} {ستاره خاموش} عفاف و حجاب «عشق و تنهایی» «حاج احمد متوسلیان» {مـــــولا علی جان} فرزند روح الله... میم مثل مغنیه «میم مثل مغنیه» {از فـرش تا عـــرش} «سفیر نور» «دیدبــــــــــــــــــــان» «ایریت نام عبری گل نرگس است» مناجات با عشق {پیروان ولایت } مطالب جالب your memoirs {هدیه با شکوه خدا... } شورای شهراندیشه صاعقه 90 PERSIAN جهاد سیاسی سایت فرهنگی،اجتماعی،سیاسی و خدمات کانون فرهنگی حجت بن الحسن عجل الله سایت چندرسانه ای سیاسی فرهنگی بچه بوستان حجاب کوثر بی کرانه کنکاش پایگاه بسیج مسجد المهدی (عج) دارک سایت علمی آموزشی دیده بان رایحه خوش اندیشه یک قدم تامهدویت صیاد 30 یا سی مسائل روز وبلاگ جوانان جوانی کانون سبز انتظار جاهدین زینت زن حجاب، صدفی برای مروارید... زیباترین شکیب دختر با حجاب بت شکن ایران چترِ باز یک اسمان ستاره گلستان شهدا واحد 106 لشگر امام حسین (ع) اصفهان یک لحظه انتظار جوانه صبح دیگر در راه است.. مسائل روز گلستان شهدا صدف حجاب انتظار سبز صراحت تا زنده ایم رزمنده ایم..(مرصاد) رنــــــــــــــــگ نــــــــــــــــــو روایتگر بهترین راه رسیدن به خدا رایحه خوش اندیشه قاصدک محمد(ص) پیامبر مهر- یک خبرنگار عاشقان ولایت فقیه مبارزه باجنگ سایبری باهم و در کنار هم نوید احیا نصر19 نقد آزادانه نسیم انتظار نائب مهدی بسم رب المهدی جنگ نرم مرصاد20 اولی نیستم.امابهترینم پلاک یعنی... کوکما(2)شهدای لسان الارض نحر خین جنت110 I'm from Iran ( The Islamic Republic of IRAN ) حوزه 6 بسیج دانش آموزی شهیدفهمیده اصفهان گنج عشق ماهنامه حوزه مقاومت 6 بسیج دانش آموزی استان اصفهان دانشگاه پیام نور فریمان جهان اسلام اصفهان دیار نصف جهان مذهبی فرهنگی امام مبین اختراعات روز دنیا ایستگاه بهشت دانلود دیده بان DEAR IRAN ضامن اهو دل نوشته های سیاسی فرهنگی راهنما و آموزش و خدمات وبلاگ نویسی بوی سیب بی دریا پایگاه بسیج امام محمد باقر(ع)کندر سیج بدنه فعال ملت است پایگاه بسیج خواهران مسجدالمهدی(عج) دارک .بسیج خواهران سیاوشکلا عصر انتظار عاشقان حسین آسمونی برای ایرانیان انتقاد گوناگون سیا شناخت فراماسون ها فراماسونری انجمن علمی دانشگاه پیام نور خواف حقیقت آخرین پیشوا وبلاگ اطلاع رسانی ابوذر غفاری فرصت آرامش من. روستای دنیای مجازی 1دل بامحبت اصفهان دیار نصف جهان دیار نصف جهان تهاجم خاموش پایگاه اطلاع رسانی بخش ششطراز نگین هستی پایگاه جامع اطلاع رسانی شهدائ استان اصفهان سایت خبری صاحب نیوز پایگاه سید احمد خمینی پایگاه شهید رجایی از شعار تا حقیقت برهان پایگاه بسیج نورالائمه ع حوزه 12 بقیه اله شهید باکری بسیجی بچه مسجدی امان از دل زینب امام خامنه ای خدا قوت پایگاه شهید چمران اصفهان دیده بان رهبر عزیزم ستیز با عاشورا وبلاگستان امام صادق(ع) پایگاه المهدی (عج) منتظر رضوان الشهدا گرداب «امیر سرلشگر بسیجی شهید عباس بابایی» «طلبه مثبت» «داستانهای قرآن» «بصیرت اسلامی» «طلبه مثبت» «صراط» «ذی القربــــــــــــی» درد و دل «بچه شمرون» رهبر مجازی! بچه های مسجد محله مهدیه نسیم بیداری پایگاه مقاومت شهید دستغیب ارزان یاوران حرم پایگاه خاتم الانبیاء کنیز مادر درد و دل حضرت موعود زندگی از نوع اسلامی با قرآن و اهل بیت به سوی ظهور انعکاس حقیقت ما بمب هسته ای از جنس ایرانیم!!! تلالو 16 ام ابیها (س) شهیده اعظم خوش نویسان شهیده عصمت رجب زاده خـــــادم بچه ارزشی ها سایت تفریحی و سرگرمی* همه چی از همه جا * نوید احیا «همه چی از همه جا» منتظر چترِ باز {قرآن پژوهی} {پایگاه سایبری کلاله} {گلستان بلاگ} {نسیم زندگی the breeze of life} {جمجمه ات را بخدا بسپار } {دانشجویان پیرو خط امام خامنه ای} جنگ نرم«پایگاه بسیج المهدی» «باران رحمت» از همین سی ودو حرف کانون فرهنگی شهید مفتح سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی هیچش کناره نیست امید نا امیدا (وبلاگ تخصصی عشق و وفا) السلام علیک یا فاطمه الزهرا {چریغ} {معاونت تبلیغ وآموزش های کاربردی حوزه های علمیه} «جبهه فرهنگی مذهبی حضرت روح الله » دختران حماسه بانـوی آب و آفتـاب {ثامن تم} {حوزه 6دانش آموزی استان اصفهان} «شمیم ظهور» من دیپلمات نیستم، انقلابی ام تـربــــــــــت عــــرش کوثر نیوز من عاشق بسیج اصفهان هستم! نوید احیا یه انقلابی روزهای مدرسه سیب آبی بسیج مکتب عشق انعکاس حقیقت ما بمب هسته ای از جنس ایرانیم!!! سنگر مجازی فرهنگی هیچش کناره نیست امید نا امیدا (وبلاگ تخصصی عشق و وفا) حماسه سیاسی،حماسه اقتصادی بصیرت مداحان اهل بیت نسیم بیداری محله مهدیه (یاقوت آسمانیها) انتظار تنها در مبارزه است! یوسف زهرا یک لحظه انتظار مسافر باران رحمت شمیم ظهور ایستگاه بهشت زلال همچون آب

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ