بدون تردید نام امام خمینی با تاریخ معاصر جهان آمیخته است و به ویژه برای مسلمانان نامی آشنا و محبوب است. امام خمینی، مرد قرن و احیاگر میراث عظیم اسلامی در جهان امروز است. با وجود سیطره تمدن غربی بر جهان امروز و شیفتگی بسیاری به زرق و برق آن، امام خمینی کسی بود که راه جدیدی را برای انسان امروز ارائه نموده و به تعبیر اندیشمند پسامدرن فرانسوی، میشل فوکو، منادی معنویت و روحی جدید برای جهان بی روح در عصر حاضر گردید. پایداری، تلاش و مجاهدت خستگی ناپذیر او در طول بیش از سه دهه میراث گرانبهایی برای مسلمانان و شیفتگان وی بر جای گذارد و سنتی نو و مکتبی اصیل برای احیای ارزشها و اصول اسلامی در جهان امروز ارائه کرد. مکتب سیاسی وی، مبتنی بر اصول و ارکانی بنیادین است و آرا و اندیشه های وی راهنمای اندیشه و تفکر اصیل اسلامی است. با گذشت بیش از دو دهه از ارتحال امام خمینی اندیشه ها و آرای وی مورد تفسیرها و دیدگاه های گوناگون و گاه متعارض قرار گرفته است. در این نوشتار کوتاه سعی کنید تا اصول بنیادین مکتب امام خمینی را شناسایی کرده، شیوه صحیح کشف آن را توضیح دهید.
راه های مختلفی برای شناسایی آرا و اندیشه های سیاسی یک اندیشمند وجود دارد. یک راه مناسب برای شناخت امام خمینی، شناسایی اصول مکتب سیاسی امام خمینی است. مکتب سیاسی، عبارتست از مجموعه دیدگاه ها و آرای یک اندیشمند یا مجموعه اندیشمندان که یک دیدگاه نظام مند در عرصه سیاسی را عرضه می نمایند. شاید بتوان راه دقیق تر دیگری را نیز در این باب، تحلیل گفتمان ................
ویژگی های مکتب سیاسی امام خمینی چیست؟
بدون تردید نام امام خمینی با تاریخ معاصر جهان آمیخته است و به ویژه برای مسلمانان نامی آشنا و محبوب است. امام خمینی، مرد قرن و احیاگر میراث عظیم اسلامی در جهان امروز است. با وجود سیطره تمدن غربی بر جهان امروز و شیفتگی بسیاری به زرق و برق آن، امام خمینی کسی بود که راه جدیدی را برای انسان امروز ارائه نموده و به تعبیر اندیشمند پسامدرن فرانسوی، میشل فوکو، منادی معنویت و روحی جدید برای جهان بی روح در عصر حاضر گردید. پایداری، تلاش و مجاهدت خستگی ناپذیر او در طول بیش از سه دهه میراث گرانبهایی برای مسلمانان و شیفتگان وی بر جای گذارد و سنتی نو و مکتبی اصیل برای احیای ارزشها و اصول اسلامی در جهان امروز ارائه کرد. مکتب سیاسی وی، مبتنی بر اصول و ارکانی بنیادین است و آرا و اندیشه های وی راهنمای اندیشه و تفکر اصیل اسلامی است. با گذشت بیش از دو دهه از ارتحال امام خمینی اندیشه ها و آرای وی مورد تفسیرها و دیدگاه های گوناگون و گاه متعارض قرار گرفته است. در این نوشتار کوتاه سعی کنید تا اصول بنیادین مکتب امام خمینی را شناسایی کرده، شیوه صحیح کشف آن را توضیح دهید.
راه های مختلفی برای شناسایی آرا و اندیشه های سیاسی یک اندیشمند وجود دارد. یک راه مناسب برای شناخت امام خمینی، شناسایی اصول مکتب سیاسی امام خمینی است. مکتب سیاسی، عبارتست از مجموعه دیدگاه ها و آرای یک اندیشمند یا مجموعه اندیشمندان که یک دیدگاه نظام مند در عرصه سیاسی را عرضه می نمایند. شاید بتوان راه دقیق تر دیگری را نیز در این باب، تحلیل گفتمان اندیشه و عمل امام خمینی بدانیم. هر چند نظریه گفتمان تحلیل های گفتمانی، به چرخش پسامدرن تعلق داشته، بر اصولی چون نسبیت گرایی، ضد مبناگرایی و احتمال مبتنی هستند، اما می توان فارغ از مبنای نظری تحلیل گفتمان، به گفتمان به مثابه یک روش نگاه کرد و بدین جهت تلاش نمود دقایق و نشانگان مفصل بندی گفتمانی امام خمینی را توضیح داد. در این نوشتار سعی خواهد شد با روش تحلیل گفتمانی، مکتب سیاسی امام خمینی را بررسی نموده، در عمل به گونه ای بین دو روش مکتب شناسی و تحلیل گفتمان ترکیب نماییم.
در یک تعریف اجمالی، گفتمان عبارتست از مجموعه ای از احکام، گزاره ها و نشانه هایی که سازنده یک نظام معنایی متمایز از دیگر گفتمان ها هستند. گفتمان ها در واقع منظومه هایی از معانی هستند که در آنها نشانه ها با توجه به تمایزی که با یکدیگر دارند، هویت و معنا می یابند. گفتمان ها تصور و فهم ما از واقعیت و جهان را شکل می دهند. در عمل، این چگونگی مفصل بندی نشانه ها در یک گفتمان است که نظام معنایی گفتمان را شکل می دهد. «هوارث» معتقد است که مفصل بندی، به گردآوری عناصر مختلف و ترکیب آنها در هویتی نو می پردازد. به بیان دیگر، هر عملی که میان عناصر پراکنده در درون یک گفتمان ارتباط برقرار کند، به نحوی که هویت این عناصر اصلاح و تعدیل شود، مفصل بندی نامیده می شود. طبیعی است که معانی واژگان و نشانه های به کار رفته در یک مفصل بندی گفتمانی، متناسب با نظام معنایی کلان یک گفتمان، از دیگر گفتمان ها متفاوت خواهد بود. عنصر اساسی در هر مفصل بندی گفتمانی نیز دال برتر است. دال برتر عبارتست از نشانگان مرکزی یک گفتمان که همانند یک میدان مغناطیسی، دیگر مفاهیم و نشانگان را تحت تأثیر خود قرار می دهد.
بر این اساس، می توان مهم ترین مفاهیم و نشانگان به کار گرفته شده در مکتب سیاسی امام خمینی و دال مرکزی آن را شناسایی کرد و به اصول مکتب سیاسی امام خمینی پی برد. مهم ترین نوآوری و کانون مکتب سیاسی امام خمینی، ترکیب سنت دیرپای شیعی با یافته های عقلانی دنیای جدید است. بدون تردید، تفکر سیاسی امام خمینی ریشه در سنت عقل گرای شیعی دارد و نظریه سیاسی وی نیز مبتنی بر نظام سیاسی امامت شیعی می باشد. اگر ولایت فقیه را به عنوان جانشین امام معصوم علیه السلام در کانون مکتب سیاسی امام خمینی بدانیم، بدون تردید فقهای شیعی از همان آغاز عصر غیبت کبری، با تمسک به احادیث و کلام معصومین علیهم السلام ولایت فقیه را طرح نموده اند و دانشمندانی چون شیخ مفید، سید مرتضی، سلار، محقق کرکی و صاحب جواهر بر ولایت عامه فقیهان در عصر غیبت تأکید کرده بودند. نوآوری اساسی امام خمینی را علاوه بر احیای نظریه ولایت فقیه در برابر سیطره تفکر مدرنیسم غربی، باید در طرح و ترکیب برخی از عناصر فکری جدید، مانند جمهوریت خواهی و تأکید بر نقش مردم و قانون اساسی و انتخابات در نظریه ولایت فقیه بدانیم. تأکید امام خمینی بر جمهوری اسلامی - نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر - کانون نظریه سیاسی امام خمینی را شکل می دهد. از این جهت، دال برتر و مرکزی مفصل بندی گفتمان سیاسی امام خمینی را می توانیم همان «جمهوری اسلامی» بدانیم که اسلامیت محتوای آن و جمهوریت شکل آن است.
طبق آن چه که در مجموعه آثار باقی مانده از امام خمینی درباره جمهوریت می توان یافت، طرح جمهوری اسلامی برای نخستین بار در مصاحبه با خبرنگار فیگارو می باشد. وی در پاسخ به این سوال خبرنگار که «عمل شما دارای چه جهتی است و چه رژیمی را می خواهید جانشین رژیم شاه کنید؟»، برای اولین بار از جمهوری اسلامی سخن گفتند. ایشان در این مصاحبه با اشاره به اینکه شکل حقوقی رژیم نیست که اهمیت دارد، بلکه محتوای آن مهم است، جمهوری اسلامی را مطرح ساختند و اظهار داشتند «قبل از هر چیز ما به محتوای اجتماعی رژیم سیاسی آینده خود دل بسته ایم» . وی در جای دیگر با توصیف اجمالی ویژگی های آن گفت: «ما خواستار جمهوری اسلامی می باشیم. جمهوری، فرم و شکل حکومت را تشکیل می دهد و اسلامی یعنی محتوای آن فرم که قوانین الهی است.» از نظر امام خمینی، «جمهوری» بهترین قالبی است که ما را به «محتوای اجتماعی رژیم سیاسی آینده و ترقی جامعه» می رساند و نسبت به تشکیل حکومت اسلامی امیدوار می نماید. او خود اذعان می کرد که «جمهوری اسلامی» نظیری در جهان سیاست ندارد.
تجلی اسلامیت نظام، همان نظریه ولایت فقیه است که وی به صورت اجمالی آن را ابتدا در کشف الاسرار - در سال 1323 - و بعد در مباحث فقه استدلالی و فتوایی مطرح کرد و سرانجام در سخنرانی ها و مصاحبه های مختلف و نامه هایی که در پاسخ استفتائات یا اشکالات نوشته بود، آن را تبیین کرد.
بدیهی است که نشانه جمهوریت در آموزه «جمهوری اسلامی» معنای خاصی در مفصل بندی گفتمانی امام خمینی دارد که با گفتمان مدرنیسم متفاوت است. غرب مدرن بر اساس آموزه هایی چون اومانیسم، سکولاریسم، عقلانیت خود بنیاد و قرائت کلان پیشرفت، تفسیری از جمهوریت ارائه داده است که در آن تمامی مشروعیت نظام سیاسی از قرارداد اجتماعی و خواسته های بشری سرچشمه گرفته است و دین و آموزه های الهی در آن کاملا از عرصه سیاسی کنار گذاشته شده اند. غرب با سیطره فکری و تمدنی خویش و تحمیل دیدگاه های خویش بر دیگران - به ویژه بر ملل جهان اسلام - چنین وانمود کرده است که معنا و مفهومی متفاوت برای جمهوریت و جود ندارد و تنها معنای صحیح آن همان قرائت غربی آن است. از این رو، برخی نیز در کشور ما هنگام طرح این نظریه توسط امام خمینی، تحت تأثیر نگرش غربی بر تناقض آمیز بودن آن اعتقاد داشته اند. اما چنین تفسیری از میراث سیاسی امام خمینی نادرست است و غرب مدرن را معیار داوری قرار می دهد.
باید توجه داشت که هنر امام خمینی فرا رفتن از سیطره و هژمونی غرب است و به تعبیر سامی زبیده «امام خمینی چنان سخن می گوید که گویی غرب وجود ندارد». بابی سعید نیز به خوبی در اثر ارزشمند خود نشان داده است، نوآوری امام خمینی شکست سیطره و مرکزیت غربی است. وی می نویسد:
«اسلام گرایی تلاشی است برای تبیین مدرنیته ای که حول اروپامداری ساخته نشده است. از این منظر، اسلام گرایی آن گونه که خود اسلام گرایان نیز ادعا می کنند، جنبشی آشکار برای انکار غرب به حساب می آید؛ البته رد غرب را نباید به معنای تلاش برای استقرار جوامع کشاورزی سنتی دانست. انجام این کار، به معنای گفت وگوی مجدد با هویت مدرنیته و هویت غرب است. این نوع نگرش، تلویحا در پاره ای از بحث های اخیر راجع به رابطه بین مدرنیته و پست مدرنیته یافت می شود».
از این منظر، تنها زمانی می توان اسلام گرایی معاصر را که امام خمینی مصداق بارز آن است، درک کرد که از غرب مرکزیت زدایی شده باشد و غرب نیز همانند مرکزی بین دیگر مراکز باشد.
«منطق اسلام گرایی، مستلزم منطقه ای شدن غرب و جا دهی مجدد آن به عنوان مرکز در میان سایر مراکز است. دیگر تلقی یک شکل بندی فرهنگی که فرهنگ های دیگر لزوما در صدد تقلید از آن باشند، وجود ندارد. ظهور اسلام گرایی تنها در فضایی قابل فهم است که در آن غرب مرکز زدا شده باشد».
پس از شناسایی دال مرکزی گفتمان سیاسی امام خمینی، جامع ترین توصیف درباره مکتب سیاسی امام خمینی، در کلام مقام معظم رهبری است. آیة الله خامنه ای که شاگرد مبرز امام خمینی بود و در مراحل انقلاب نیز همواره از یاران نزدیک و ملازمان خاص ایشان بوده است، در مراسم بزرگداشت ارتحال امام خمینی در 14 خرداد 1383ش. در بهشت زهرا توصیف جامع و فراگیری از مکتب سیاسی امام خمینی ارائه کرد. وی با اشاره به جایگاه امام خمینی در جهان معاصر، خطوط اساسی و برجسته مکتب سیاسی امام خمینی را در پنج ویژگی اساسی اعلام کردند. آنچه در پی می آید گزیده ای از عبارات اوست که مستندات آن از کلام امام خمینی، پس از نقل دیدگاه های وی ذکر شده است. این ویژگی ها عبارتند از:
1. پیوند معنویت و سیاست
در مکتب سیاسی امام، معنویت با سیاست در هم تنیده شده است. در مکتب سیاسی امام، معنویت از سیاست جدا نیست؛ سیاست و عرفان، سیاست و اخلاق. امام که تجسم مکتب سیاسیِ خود بود، سیاست و معنویت را با هم داشت و همین را دنبال می کرد؛ حتّی در مبارزات سیاسی، کانون اصلی در رفتار امام، معنویت او بود. همه رفتارها و همه مواضع امام، حول محور خدا و معنویت دور می زد. امام به اراده تشریعی پروردگار اعتقاد و به اراده تکوینیِ او اعتماد داشت و می دانست کسی که در راه تحقق شریعت الهی حرکت می کند، قوانین و سنت های آفرینش کمک کار اوست.
امام خمینی در نخستین نوشته های خویش بر مسئله پیوند دین و سیاست تأکید نموده اند. جدایی دین از سیاست از نظر ایشان فکری است که ابتدا از سوی بنی امیه در صدر اسلام و سپس از سوی استعمارگران مطرح شده است. استعمارگران «تبلیغ کردند که اسلام دین جامعی نیست؛ دین زندگی نیست؛ برای جامعه نظامات و قوانین ندارد؛ طرز حکومت و قوانین حکومتی نیاورده است». چنین شعاری از نظر امام خمینی، شاخصه اسلام آمریکایی است. «... اسلام آمریکایی این بود که ملاها باید بروند درسشان را بخوانند چه کار دارند به سیاست؛ با صراحت لهجه می گفتند...».
2. اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم
شاخص دوم، اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم است؛ هم کرامت انسان، هم تعیین کننده بودن اراده انسان. در مکتب سیاسی امام، هویت انسانی، هم ارزشمند و دارای کرامت است، هم قدرتمند و کارساز است. نتیجه ارزشمندی و کرامت داشتن این است که در اداره سرنوشت بشر و یک جامعه، آرای مردم باید نقش اساسی ایفا کند؛ لذا مردم سالاری در مکتب سیاسی امام بزرگوار ما - که از متن اسلام گرفته شده است - مردم سالاریِ حقیقی است؛ مثل مردم سالاری امریکایی و امثال آن، شعار و فریب و اغواگریِ ذهن های مردم نیست. مردم با رأی خود، با اراده خود، با خواست خود و با ایمان خود راه را انتخاب می کنند؛ مسئولانِ خود را هم انتخاب می کنند. از طرف دیگر، امام با اتکا به قدرت رأی مردم معتقد بود که با اراده پولادین مردم می شود در مقابل همه قدرت های متجاوز جهانی ایستاد.
سامی زبیده تفکر سیاسی امام خمینی را بدان جهت به عصر جدید متعلق می داند که مردم در آن نقش مهمی دارند. بارزترین نمونه های سخنان امام خمینی را در باب نقش مردم، می توان در گزاره معروف زیر دانست: «میزان رأی ملت است». ایشان در جای دیگر ضمن تأکید بر ولایت فقیه اظهار داشته است « ... تولی امور مسلمین و تشکیل حکومت، بستگی دارد به آرای اکثریت مسلمین که در قانون اساسی هم از آن یاد شده است و در صدر اسلام تعبیر می شده به بیعت با ولی مسلمین».
3. رویکرد بین المللی و جهانی
شاخص سوم از شاخص های مکتب سیاسی امام، نگاه بین المللی و جهانیِ این مکتب است. مخاطب امام در سخن و ایده سیاسی خود، بشریت است؛ نه فقط ملت ایران. ملت ایران، این پیام را به گوش جان شنید؛ پایش ایستاد؛ برایش مبارزه کرد و توانست عزت و استقلال خود را به دست آورد؛ اما مخاطب این پیام، همه بشریت است. مکتب سیاسی امام، این خیر و استقلال و عزت و ایمان را برای همه امت اسلامی و همه بشریت می خواهد. این رسالتی است بر دوش یک انسان مسلمان.
امام خمینی در موارد مکرر بر پیام انقلاب اسلامی برای تمامی جهان و نیز الگو بودن آن برای تمامی مردم ستمدیده تأکید کرده اند. در کلامی می فرمایند: « امید است انقلاب اسلامی ملت بزرگ ما و پیروزی عظیم آنان بر دشمنان اسلام و مملکت، راهنمایی برای سایر ملل ستمدیده و تحت سلطه قرار گیرد و با اتحاد و همبستگی، شرّ همه سلطه گران و بخصوص آمریکا را از خود کوتاه نموده در تحت تعالیم مقدسه اسلام، عظمت از دست رفته خود را باز یابند.» در جای دیگری نیز بر الگو گیری دیگر مسلمانان از مردم ایران اشاره نموده است: « ملتهای مسلمان از فداکاری مجاهدین ما در راه استقلال و آزادی و اهداف توسعه اسلام بزرگ الگو بگیرند و با پیوستن به هم سد استعمار و استثمار را بشکنند، به پیش به سوی آزادگی و زندگی انسانی بروند.»
4. پاسداری از ارزش ها و ولایت فقیه
شاخص مهم دیگر مکتب سیاسی امام بزرگوار ما، پاسداری از ارزش هاست که مظهر آن را امام بزرگوار در تبیین مسئله ولایت فقیه روشن کردند. از اول انقلاب اسلامی و پیروزی انقلاب و تشکیل نظام اسلامی، بسیاری سعی کرده اند مسئله ولایت فقیه را نادرست، بد و برخلاف واقع معرفی کنند؛ برداشت های خلاف واقع و دروغ و خواسته ها و توقعات غیرمنطبق با متن نظام سیاسی اسلام و فکر سیاسی امام بزرگوار.
ولایت فقیه در کانون تفکر سیاسی امام خمینی قرار دارد. از نظر ایشان، «ولایت فقیه از موضوعاتی است که تصور آنها موجب تصدیق می شود و چندان به برهان احتیاج ندارد؛ به این معنا که هر کس عقاید و احکام اسلام را، حتی اجمالاً دریافته باشد، چون به ولایت فقیه برسد و آن را به تصور آورد، بی درنگ تصدیق خواهد کرد و آن را ضروری و بدیهی خواهد شناخت»؛ اما شاید بتوان مهم ترین توصیه امام خمینی را در پاسداری از این ارزش در کلام معروف وی بدانیم که فرمودند: « پشتیبان ولایت فقیه باشید تا آسیبی به این مملکت نرسد» .
5. عدالت اجتماعی
عدالت اجتماعی یکی از مهم ترین و اصلی ترین خطوط در مکتب سیاسی امام بزرگوار ماست. در همه برنامه های حکومت - در قانون گذاری، در اجرا، در قضا - باید عدالت اجتماعی و پُر کردن شکاف های طبقاتی، مورد نظر و هدف باشد. این که ما بگوییم کشور را ثروتمند می کنیم؛ یعنی تولید ناخالص ملی را بالا می بریم؛ اما ثروت ها در گوشه ای به نفع یک عده انبار شود و عده کثیری هم از مردم دستشان خالی باشد، با مکتب سیاسی امام نمی سازد.
امام خمینی هدف اساسی خود را برقراری عدالت اسلامی معرفی کرده اند؛ «عدالت اسلامی را می خواهیم در این مملکت برقرار کنیم... یک همچو اسلامی که در آن عدالت باشد؛ اسلامی که در آن ظلم هیچ نباشد؛ اسلامی که در آن شخص اول با آن فرد آخر، همه علی السواء در مقابل قانون باشند». در جای دیگر فرموده اند: « حکومت اسلامی، جمهوری اسلامی، عدل اسلامی را مستقر کنید. با عدل اسلامی، همه و همه در آزادی واستقلال و رفاه خواهند بود».
نتیجه گیری
مکتب سیاسی امام خمینی مبتنی بر اصولی است که امام خمینی در طول دوران مبارزاتی خویش از نخستین اثر خویش - در سال 1323ش. در کتاب کشف الاسرار - تا آخرین مکاتبات خویش در سال 1368ش. آنها را ارائه کرده است. هر چند پس از امام خمینی در تفسیر این اصول، اختلاف نظرهایی شکل گرفته است و دیدگاه های مختلفی در جزئیات تفکر سیاسی امام خمینی ظاهر شده است، اما به نظر می رسد که اصول مکتب سیاسی امام خمینی را می توان با مراجعه به آثار مکتوب و شفاهی وی تدوین کرد. یکی از روش های توضیح تفکر سیاسی امام خمینی نگرش گفتمانی است که طبق آن سعی می شود دال برتر و محوری یک اندیشه شناسایی شده و به دنبال آن چگونگی جایگزینی نشانه ها در آن و مفهوم آنها مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد. «حکومت اسلامی» در قالب نظام جمهوری اسلامی که خود متشکل از دو موءلفه اسلامیت یا (ولایت فقیه) و جمهوریت (نقش مردم) است، کانون تفکر سیاسی امام خمینی است. بدیهی است که نشانه هایی چون مردم، آزادی، عدالت، مجلس، انتخابات و بسیاری دیگر، در این نظام مفصل بندی یا همان مجموعه نشانه ها، متفاوت از مفاهیم و نشانه های به کار گرفته شده در گفتمان غرب خواهد بود. عدم توجه به این نکته، موجب سوء فهم نسبت به گفتمان سیاسی امام خمینی گردیده است. در عصر حاضر، از نظر نوشتار حاضر، دقیق ترین توصیف از اصول تفکر سیاسی امام خمینی، توصیف موجز، اما دقیقی است که شاگرد برجسته و جانشین امام خمینی در سالگرد ارتحال وی ارائه داده است.
اینترنت ملی
فیسبوک سیاه، دام جدید هکرها
شهادت علی اصغر حسین(علیه السلام)
سیر نمایشگاهی حجاب
تجربه ای زیبا با وبگردی در وبلاگستان امام صادق(ع)
شمر امروز
من یک بسیجیم
سیر نمایشگاهی ما می توانیم-1
سیر نمایشگاهی ما می توانیم-1(سری دوم)
سیر نمایشگاهی حجاب در بیانات مقام معظم رهبری
سیر نمایشگاهی بیانات رهبری در رایطه با حجاب
به عمل کار برآید به اشک ریختن نیست
حماسه «نهم دی ماه» در کلام حضرت آیتالله خامنهای
اعجاز قرآن ، قسم به انجیر و زیتون ...
دیدار اعضای مجمع خیرین سلامت کشور با رهبر انقلاب
مجموعه چندرسانهای: «بیخواص»
بازدید دیروز : 13
کل بازدید : 664880
کل یاداشته ها : 462